2008

زوج جوانی که بتازگی ازدواج کرده و در یک خانه ی دور افتاده ساکن هستند، در نیمه شب مورد حمله سه غریبه که صورت هایشان را با ماسک پوشانده اند قرار می گیرند...

براساس زندگی نامه ای از بدنام ترین خلاف کار دنیای مدرن فرانسه، ژاک مرین ملقب به مرد هزار چهره قبل از اینکه دشمن ملی لقب بگیرد. فیلم را می توان نسخه فرانسوی صورت زخمی ۱۹۸۳ با بازی آل پاچینو به حساب آورد...

ظاهرا «مری هینز» (رایان) همه چیز در زندگی دارد: خانه ای بزرگ و زیبا در کانتی کات،.. شوهری موفق و شغلی پاره وقت به عنوان طراح لباس در کارخانه ی پدرش. تا این که مانیکوریست (مازار) نزدیکترین دوستش، «سیلوی» (بنینگ) خبر می دهد که شوهرش با دختری به نام «کریستال» (مندس) رابطه دارد. ابتدا قرار بر بخشیدن شوهر و سرپوش گذاشتن بر ماجراست. اما خیلی زود کار بالا می گیرد و به طلاق می کشد...

یک پدر ساده که کارگری بیش نیست روزی یک بسته را پیدا می کند که داخلش اسباب بازی می باشد آن را برای پسر خود به عنوان هدیه می آورد اما این اسباب بازی یک اسباب بازی معمولی نیست...

سه کارمند زن بانک فدرال تصمیم به دزدیدن پولهایی میگیرند که در آستانه نابودی هستند و…

بریتانیا وارد فاز جدیدی از تدابیر امنیتی می شود. دکتر "استیفن" برای خاکسپاری برادرش "مایکل" از چین به لندن باز می گردد و در منزل "استیفن" یک زن بیمار است که در کما است. او متوجه می شود که برادرش درگیر یک مسئله محرمانه شده و آن ویروس ناشناخته است که در بدن افغانها و پاکستانیها زده، همه آنها مرده اند. "استیفن" جهت کشف معما به زن برادرش کمک می کند تا …

قوانین اخلاقی یک خانواده زمانی مورد آزمایش قرار می‌گیرد که ری تیرنی پرونده‌ای را بررسی می‌کند که یک رسوایی فساد افراطی پلیس را در مورد شوهر خواهرش فاش می‌کند..

در سال 2008 به سر می بریم و بیماری واگیرداری را که بشریت باعث به وجود آمدن آن می باشد همه جا را فرا گرفته است . برای بسیاری در کینگدوم که جزو مناطق اصلی فاجعه می باشد ، نابودی و انتها در کمین نشسته است . همچنین در حدود چند روز بعد از کشف ویروس میلیون ها نفر در لندن آلوده شده اند ! دولت نیز چاره ای جز قرنطینه کشور ها و مناطقی که مردم و جمعیت موجود در آن آلوده ی این ویروس شده اند ندارد...

طی دوران وایکینگ‌ها، «کینن» (کاویزل)، مردی از دنیایی دوردست، به زمین می‌آید که و به دنبال او یک هیولای نابودکننده بیگانه، مشهور به «مورون» نیز پا به زمین می گذارد...

دونا، هتلدار مستقل در جزایر یونان، با کمک دو دوست قدیمی خود را برای عروسی دخترش آماده می کند. در همین حال سوفی، عروس با روحیه، نقشه ای دارد. او مخفیانه از سه مرد از گذشته مادرش دعوت می کند تا بتواند با پدر واقعی اش ملاقات کند و او را در روز بزرگش در راهرو همراهی کند.

تعقیب وسواس‌آمیز یک عکاس برای سوژه‌های تاریک، او را به مسیر یک قاتل زنجیره‌ای سوق می‌دهد که مسافران آخر شب را تعقیب می‌کند و در نهایت آنها را به وحشتناک‌ترین راه‌ها می‌کشد.

«ریک رایکر»، نزد عمو آلبرت و عمه لوسیل زندگی می کند. هیچکس در دبیرستان او را دوست ندارد و عملاً یک بازنده تمام عیار است. تا اینکه در یک بازدید از آزمایشگاهی علمی، ریک توسط سنجاقک گزیده شده و صاحب قدرت های غیر عادی می شود... این فیلم در واقع به دست انداختن فیلم های ابرقهرمانی همچون مرد عنکبوتی، مردان ایکس، بتمن و ... می پردازد.

سرگرد "کولچاک" قهرمان واقعی جنگ، همسر و پدری فداکار است. روزی او با "آنا" عشق زندگی و همسر بهترین دوستش برخورد می کند. انقلاب در قلب او همزمان می شود با انقلاب در کشورش آغاز می شود...

روایتی از ظهور و سقوط کمپانی ضبط موسیقی چس رکوردز مستقر در شیکاگو است که لئونارد چِس (برودی) آن را تاسیس کرد و در شکل گرفتن موقعیت کاری خوانندگانی مانند ایتا جیمز (ناولز)، چاک بری (دف) و دیگر پیشگامان سبک ریتم اند بلوز نقش داشت.

این فیلم داستان قبیله ای از انسان های اولیه در 10000 سال قبل از میلاد است. و چگونه آنها با بردگی توسط حاکمان مصر مبارزه می کنند. شخصیت اصلی فیلم D'Leh جوانی است که می‌خواهد خود را به قبیله‌اش ثابت کند، این قبیله رسم دارند که مقام رهبری را به کسی می دهند که شجاعت خود را در زمان شکار ماموت ها که آن زمان جزوی از غذای انسانها محسوب میشدند، نشان دهد و در نهایت برنده نشان رهبری، یعنی نیزه سفید میشود...

زوج جوانی که اجازه نمی دهند هر چیزی تعطیلات آخر هفته عاشقانه شان را خراب کند، با گروهی از جوانان به تعطیلات میوند و با عواقب وحشتناکی وحشیانه روبرو می شوند.

داستان مرلین جوان (کالین مورگان)، خدمتکار ساده شاهزاده آرتور جوان (بردلی جیمز) در دربار سلطنتی کملوت است. آنها به زودی تبدیل به بهترین دوستان هم میشوند، اما مرلین یک راز دارد، او یک جادوگر قدرتمند است که باید قدرت جادویی خود را حتی از آرتور پنهان کند تا بتواند زنده بماند.

یک تعمیرکار هتل بعد از اینکه قصه‌هایی که برای خواهرزادگانش تعریف می کند، به حقیقت می پیوندند، زندگی‌اش متحول میشود.