1997

سه سال پیش، دکتر سوزان تایلر، حشره شناس، به طور ژنتیکی حشره ای را برای کشتن سوسک های حامل یک بیماری خطرناک ایجاد کرد. در حال حاضر، حشرات برای از بین بردن تنها شکارچی خود، نوع بشر هستند.

زندانی I.R.A. مبارز آزاد می شود تا به توقف یک "بی چهره" وحشیانه کمک کند. قاتل از تکمیل کار بعدی خود.

در یک شهر نروژی، یک بازپرس سوئدی قتل در یک پرونده خاص آورده شده است. او در کم خوابی مرتکب اشتباه وحشتناکی می شود که توسط قاتلی که او شکار کرده بود کشف می شود...

یک سرهنگ ارتش ایالات متحده و یک زن غیرنظامی که او را سرپرستی می کند، باید تسلیحات هسته ای مسروقه روسیه را قبل از استفاده تروریست ها ردیابی کنند.

یک زوج متاهل به نام جف (کورت راسل) و امی تیلور (کاتلین کوینلان) در مسیر رانندگی خود، پس از تصادف با ماشین دچار مشکل می شوند. این دو که در صحرای نیومکزیکو گیر افتاده اند، زمانی که یک راننده کامیون در حال عبور به نام رد بار (جی.تی. والش) پیشنهاد می کند امی را به کافه ای نزدیک ببرد تا کمک بگیرد، استراحت می کنند. در همین حال، جف می‌تواند ماشین را تعمیر کند و راهی کافه شود، اما همسرش گم شده و بار ادعای نادانی می‌کند. سپس جف جستجوی دیوانه وار برای امی را آغاز می کند.

سیمون و قدیس و تمپلار (وال کیلمر)، یک دزد اجیر شده است، که آخرین کارش برای سرقت فرآیند مخفی برای همجوشی سرد، او را با خائنی که قصد سرنگونی دولت روسیه را دارد، و همچنین زنی که راز آن را نگه می دارد، در تقابل قرار می دهد.

یک مزدور نخبه کشته می شود، اما به عنوان یک سرباز اکراه شیطان از جهنم برمی گردد.

یک دریافت کننده بی نام یونیفرم و کیسه نامه یک پستچی را به تن می کند و تلاشی را برای الهام بخشیدن به بازماندگانی که در آمریکای پسا آخرالزمانی زندگی می کنند آغاز می کند.

یک افسر پلیس هویت واقعی مهمان خانه خود را کشف می کند، I.R.A. تروریست پنهان شده

یک استاد غافل کشف می کند؛ یک ماده لاستیک مانند فوق فنری.

مارتین بلنک یک قاتل حرفه ای است. او برای یک ماموریت به حومه کوچک دیترویت، گروس پوینت فرستاده می شود و به طور تصادفی، جشن دیدار مجدد دبیرستان ده ساله او در همان زمان در آنجا برگزار می شود.

یک آتشفشان شناس به شهری حومه ای می رسد که اخیراً به عنوان دومین مکان مطلوب برای زندگی در آمریکا نامگذاری شده است و متوجه می شود که آتشفشان طولانی مدت خفته به نام قله دانته ممکن است هر لحظه از خواب بیدار شود.

دوستان دوران کودکی جولیان پاتر و مایکل اونیل قرارداد داشتند که اگر تا سن 28 سالگی هنوز مجرد بودند با یکدیگر ازدواج کنند. اکنون، چهار روز قبل از تولد 28 سالگی او، اونیل اعلام می کند که با دختر زیبای 20 ساله ای به نام کیمبرلی قرار است که ازدواج کند. جولیان ناگهان متوجه می شود که واقعاً عاشق مایکل است، به خودش قول می دهد که عروسی را به هر قیمتی متوقف کند...

شش کارگر فولاد که بیکار هستند، رقص برهنگی مرد را تشکیل می دهند. زنان آنها را تشویق می کنند تا کاملا برهنه شوند.

«تری فلورس» (لوپز)، مستندساز جوان، مأمور ساختن فیلمی درباره ی قبیله ای از سرخ پوستان در آمازون می شود. در منطقه مرد غریبه ای که «پل سارون» (وویت) نام دارد، ادعا می کند قبیله ی مورد نظر را می شناسد و تری وگروه فیلم برداری را به آن جا خواهد برد. اما در عوض، گروه را به محل اختفای «آناکوندا» می برد؛ مار غول پیکری که آدم ها را درسته قورت می دهد و …

شرکای سابق مگی و سم عاشق هم هستند. او می خواهد انتقام بگیرد و عشق از دست رفته اش را بازگرداند، بنابراین آنها با هم همکاری می کنند تا زوج خوشبخت را از هم جدا کنند.

چهار جوان به نام های «جولی» (هیوئیت)، «هلن» (گلار)، «بری» (فیلیپ) و «ری» (پرینز جونیر)، در شب چهارم ژوییه و حین وقت گذرانی با اتومبیل ظاهرا باعث مرگ رهگذری در جاده می شوند. تابستان سال بعد ناشناسی برای آنان که جمع شان از هم پاشیده است، نامه هایی با مضمون «من می دانم تابستان گذشته چه کردید» می فرستد و آنان را دچار وحشت می کند.

پایان همزمان نمایشی سریال تلویزیونی Neon Genesis Evangelion (1995).