1993

سیزدهم اکتبر سال 1972. هواپیمای حامل یک گروه راگبی که از اوروگوئه به شیلی می رود، بر اثر آب و هوای بد و توفانی در دامنه ی کوه های آند سقوط می کند. تعدادی از مسافران و سرنشینان هواپیما کشته می شوند ولی عده زیادی نیز زنده می مانند...

دو لوله کش بروکلین، ماریو و لوئیجی، باید به بعد دیگری سفر کنند تا شاهزاده خانمی را از دست دیکتاتور شیطانی پادشاه کوپا نجات دهند و او را از تسلط بر جهان باز دارند.

پس از گذشت سالها در شب هالووین، سه جادوگر شیطانی از خواب بیدار می شوند و تصمیم می گیرند تا انتقام خود را از مردم شهر بگیرند.

دختر شوی دلوریس ون کارتیه به عنوان خواهر مری کلارنس بازمی گردد تا به گروهی از دانش آموزان کاتولیک که مدرسه فرسوده آنها تعطیل می شود، موسیقی آموزش دهد.

هنگامی که یک دونده جامائیکایی از بازی‌های المپیک محروم می‌شود، از یک مربی بدنام کمک می‌گیرد تا اولین تیم جامائیکا بابسلد را راه‌اندازی کند.

در تابستان 1962، یک بچه جدید در شهر زیر بال یک اعجوبه بیسبال جوان و تیم جنجالی او گرفته می شود که در نتیجه ماجراهای زیادی رقم می خورد.

یک دانشجوی حقوق (جولیا رابرتز) به یک دسیسه پی می برد و خودش و اطرافیانش را در دردسر می اندازد.

«جک اسلیتر» (شوارتسنگر)، مأمور ویژه، گروهی از افراد پلیس را از اطراف آسمان خراشی دور می کند و در پشت بام ساختمان با قاتلی به نام «ریپر» (نونان) که پسر کوچک او را گروگان گرفته، درگیر می شود. کمی بعد معلوم می شود همه ی این ماجراها در یک فیلم «آرنولد شوارتسنگر» به نام «جک اسلیتر 3» جریان داشته که در سینمایی پرت به نمایش درآمده است...

برنامه های یک قانونگذار برای بازنشستگی در Tombstone، آریزونا، توسط قانون شکنی هایی که او به خاطر حذف آنها مشهور بود، مختل می شود.

یک وکیل جوان در یک شرکت حقوقی معتبر مشغول به کار می شود، اما بعد از اتفاقاتی در میابد که در این شرکت نیمه ای تاریک و شیطانی وجود دارد که او از وجود آن خبر نداشته است...

پس از یک طلاق تلخ، یک بازیگر خود را به عنوان یک زن خانه دار در می آورد تا زمانی را با فرزندانش بگذراند که توسط همسر سابقش نگهداری می شوند.

«دبی جلینسکی» (کیوساک)، متخصص در ازدواج با مردان ثروتمند و بعد کشتن آنان برای تصاحب پولشان است. او به عنوان پرستار بچه وارد «خانواده ی آدامز» می شود و...

حکومتی مرگ یک جنایتکار را جعل می کند تا این زن جوان را در خدمت خود به یک قاتل حرفه ای تبدیل کند.

نیو اورلیانز. شغل «امیل فوشون» (هنریکسن)، مردی ثروتمند و آراسته، سازمان دهی تعقیب و کشتن آدم هاست. «ناتاشا» (باتلر)، دختر یکی از قربانیان او، وارد شهر می شود تا دنبال پدرش بگردد و با ملوانی بی کار به نام «چنس بودرو» (وان دام) آشنا می شود که از او برابر تهدید اشرار دفاع می کند و سپس در راه یافتن قاتلان پدرش یاری اش می دهد...

داستان فیلم در مورد رابطه ی نوجوانی سرکش بنام «توبی وولف» ( لئوناردو دی کاپریو )‌ با پدر ناتنی خشن و الکلی اش ( رابرت دنیرو ) است. این فیلم بر اساس خاطرات نویسنده ای بنام «توبیاس وولف» ساخته شده است.

پکن، دهه ی 1920. دو پسر بچه در آکادمی اپرای پکن آموزش می بینند، و در جوانی یک متخصص ایفای نقش های مردانه می شود و دیگری نقش های زنانه. این دو، به رغم فراز و نشیب های سیاسی تا دهه ی 1970 روی صحنه می روند...

«دیوید» (هارلسن) و «دایانا» (مور) زن و شوهر جوانی هستند که دل باخته ی یکدیگر هستند و دچار مشکلات مالی شده اند. این دو به امید به دست آوردن پولی که نیاز دارند به لاس وگاس می روند، اما به مقصود خود نمی رسند. تا این که با مرد میانسال باوقاری آشنا می شوند که نامش «جان گیج» (ردفورد) است و به زوج جوان پیشنهاد عجیبی می کند ...

به هنگام افتتاح شعبه ی جدید یک شرکت بزرگ ژاپنی در لس آنجلس، جنازه ی زنی در اتاق کنفرانس پیدا می شود و «بازرس وب اسمیت» (اسنایپس) با سرپرستی «جان کانر» (کانری)، یکی از کارشناسان باتجربه ی پلیس (که سال های بسیاری را در ژاپن گذرانده) تحقیقات را آغاز می کند...