"اتو" راکری ناامید از شغل خود استعفا داده و از دوست دختر خود جدا می شود.او که بی هدف در خیابانها پرسه می زند،توسط یک مامور استخدام می شود تا تملک یک خودرو را پس بگیرد و...

شهرکی معدنی در یورکشر. دو دختر نوجوان، «مونا» (پرس) و «تمسین» (بلانت)، با هم آشنا می شوند، اما زیاد با هم جور در نمی آیند - رفتار طبقه ی کارگری «مونا» چندان سنخیتی با رفتار «تمسین» که از خانواده ای تحصیل کرده و مرفه تر می آید، ندارد. اما از آن جا که به آدم های هم سن و سال دیگری دسترسی ندارند، «مونا» و «تمسین» با هم دوست می شوند...

«آرتور» (براسور)، دوستش «فرانتس» (فری) و محبوبه ی او، «اودیل» (کارینا)، را متقاعد می کند تا پول های موجود در گنجه ی خانه ی «ویکتوریا» (کولپین)، عمه ی «اودیل» را بدزدند....

یک مامور مخفی آمریکایی به شهر "آلفاویل" در سیاره ای دوردست فرستاده می شود تا شخصی مفقود شده را پیدا کرده و شهر را از دستان حاکم ظالم آن نجات دهد...

مایکل دورسی، یک بازیگر ناموفق برای گرفتن نقشی در یک سریال بیمارستانی، خود را به شکل یک زن درمی آورد.

فیلم در مورد رابطه عشقی بین یک مرد فرانسوی میانسال ثروتمند بنام «متیو» و یک دختر جوان رقاص بنام «کنچیتا» ( که نقشش توسط دو بازیگر متفاوت ایفا می شود ) می باشد...

"تاکزو" زندگی اش به عنوان مبارزی سرگردان را رها می کند."ساساکی کوجیرو" سامورایی باهوش و با استعداد او را به مبارزه دعوت می کند.اما پیش از مبارزه او باید با گروهی از راهزنان مبارزه کرده و با احساسش نسبت به دو زن کنار بیاید...

"زورگ" کارگری است که در فرانسه کار می کند. او زندگی آرامی دارد و در اوقات بیکاری اش به نویسندگی می پردازد. روزی زنی زیبا به نام بتی وارد زندگی اش می شود و ...

سال ۲۰۸۶. سیاره ی مریخ به مهاجرنشین زمینیان تبدیل شده است. «داگلاس کوایید» (شوارتسنگر)، کارگر ساختمانی، همراه همسرش «لوری» (استون)، زندگی مرفه ی دارد؛ اما هر شب کابوسی در مورد سفر به مریخ می بیند...

« سردار واشیزو » ( میفونه ) و دوستش ، « سردار میكى » ( چیاكى ) ، پس از پیروزى در جنگ ، در جنگل گم مى‏ شوند و جادوگرى را مى‏ بینند كه پیش‏گویى مى‏ كند « واشیزو » به حكومت خواهد رسید ، اما ورثه‏ ى « میكى » جانشینش مى‏ شوند . خیلى زود « واشیزو » ابتدا پادشاه و بعد « میكى » را مى‏ كشد .

ساتر کیلی پسر نوجوانی است که از زندگی اش رضایت کامل دارد اما مشکل او این است که هدفی را در زندگی اش دنبال نکرده و فقط در حال زندگی میکند. اما زمانی که ساتر با دوست دختر عجیب و غریبش روبرو می شود، فلسفه زندگی اش دستخوش تغییراتی می شود و...

تراویس و گبی که در یک شهر کوچک ساحلی همسایه یکدیگرند, با هم آشنا می شوند. اما رابطه آن ها دستخوش حوادث مختلفی می شود.

«ناتالی» دختری 17 ساله است که فکر می کند در زندگی اش همه چیز دارد و هیچ کم و کاستی احساس نمی کند، تا اینکه عاشق پسری می شود که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارد...

واریس در دوازده سالگی از صحرا به دلیل اصرار پدرش برای ازدواج با پیرمردی که قرار است چهارمین زنش باشد فرار میکند و به طرز معجزه آسایی نجات پیدا میکند و به موگادیشو میرود و از آن جا در زمان جنگ سومالی به واسطه مادربزرگش به انگلستان فرستاده میشود. او به محل اقامت خاله اش که همسر سفیر سومالی در لندن بوده میرود و مثل یک خدمتکار آن جا کار و زندگی میکند تا پایان جنگ سومالی که از ان خانه بیرون می‌آید و سرنوشتش سمت و سوی دیگری پیدا می کند...

"پارتیک" بچه ای سر راهی در سال 1970 بزرگ شده و شهر خود در ایرلند را ترک می کند. او تلاش می کند تا مادر خود را پیدا کند. او عضو یک گروه موسیقی راک شده و عاشق رهبر گروه می شود...

داستان این فیلم درباره‌ی یک شهر افسرده است که گروهی افراطی به آن حمله می کنند. در بحبوحه این میان دنیای یانا، همسر رهبر جامعه، به آرامی خراب می شود. نارضایتی درونی یانا وقتی که تلاش می کند تا خواسته هایش را درک کند، بیشتر می شود.

این فیلم داستان دو برادر است که در اوج مشکلات مالی و زناشویی تصمیم گرفته‌اند با سرقت از جواهرفروشی پدرومادرشان به نان‌و‌نوایی برسند و با فرض این‌که شرکت بیمه ضرر والدین را جبران خواهد کرد، سعی دارند بر زشتی عمل خود سرپوش بگذارند...

مردم از نژادهای مختلف در محیط دانشگاهی با مسئولیت، تجاوز، تبعیض نژادی روبرو می‌شوند.