«دی جی» که یک خلافکار اهل ممفیس است، تصمیم گرفته اولین موزیک رپ اش را ضبط و منتشر کند. وقتی که خبر آمدن رپر مشهوری بنام «اسکینی بلک» به گوشش می رسد، تمام تلاشش را می کند تا بتواند توجه او را جلب کند.

داستان "ند" و "کونور" که با یکدیگر جدیدا در مدرسه شبانه روزی آشنا و در یک اتاق زندگی می کنند. یکی از آنها ستاره ورزش راگبی می باشد که قصد دارد دوستش را متقاعد کند تا از افسردگی خارج شود.

پس از جنگ جهانی اول، یک جوان آلمانی که از مرگ نامزدش در فرانسه اندوهگین است؛ با مرد مرموزی آشنا می شود که بر سر مزار نامزدش گل می آورد.

سلسله قتلهای وحشیانه زندگی سه مرد را در مقابل هم قرار می دهد: پدر آخرین قربانی در پی گرفتن انتقام است، یک افسر پلیس خارج از مرزهای قانون عمل کرده و مظنون اصلی قتلها توسط پلیس دستگیر و آزاد می شود و...

دختر مردی در حال اعدام، عاشق زنی از طرف دیگر خانواده می‌شود...

ده سال پس از اولین ملاقات، آناکین اسکای واکر عشق ممنوعه ی را با پادما تجربه می کند ، "اوبی وان" تحقیقاتی را درباره سوقصد به سناتور انجام می دهد,او متوجه تشکیل ارتش مخفی جدی می شود.

سه سال از آغاز جنگ کلونها گذشته است و شوالی های «جدای»، «ابی وان کنوبی» و «آناکین اسکای واکر» بسختی جنگیده اند. «آنا کین»که به طور پنهانی با «سناتور پادمه» ازدواج کرده، از ترس از دست دادن او و تحت فشار «صدراعظم پالپاتاین» و دوستی کنوبی تصمیم می گیرد به نیروی تاریکی بپیوندد…

مرگ اتفاقی فرزند یک زوج،زن را به شدت افسرده و بیمار می کند.شوهر تصمیم می گیرد با استفاده از روان درمانی همسر را از درد و رنج خلاص کند.آنها به کلبه ای جنگلی سفر می کنند اما.....

یک شمشیر باز استونیایی در حال فرار از دست پلیس مخفی روسیه، مجبور می شود به وطن خود بازگردد. او به محض اینکه به وطنش می آید در یک مدرسه محلی بعنوان دبیر تربیت بدنی مشغول به کار می شود. اما همچنان گذشته اش بر روی زندگی فعلی اش تاثیرگذار است و...

داستانِ یک معلم فلسفه که باید با مشکلاتی اعم از مرگ مادرش، اخراج شدن از کار و خیانت همسرش کنار بیاید.

مارتین ادن در تلاش است تا از طبقه ی کارگر فاصله بگیرد و شرایط مالی و زندگی خود را بهبود بخشد. او به صورت جدی و با علاقه ی بسیار زیادی به دنبال آموختن است و امیدوار است که از این طریق بتواند به یکی از افراد سرامد جامعه تبدیل شود.

«جولیان نوبل» (برازنان)، قاتل مزدور، رفته رفته نگرانی ها و فشارهای حرفه اش را بر جسم و روحش احساس می کند و به این نتیجه می رسد که مشکل او بی رفیقی است. کمی بعد «جولیان» با «دنی رایت» (کینیر) آشنا و دوست می شود اما وقتی «دنی» از نوع کسب و کار «جولیان» باخبر می شود هاج و واج می ماند...

"اون جو" از خانه‌اش در ایلمر نقل مکان میکند و یه کارت تبریک کریسمس برای صاحب جدید خونه در سال 1999 به جا می‌گذارد که در نامه از او میخواهد که هر نامه ای که برای او می‌آید را بفرستد به آدرس جدیدش...

مردی پس از حمله ی نازی ها به فرانسه فرار میکند و خود را با هویت یک نویسنده ی مرده معرفی می کند؛ او که در مارسل ساکن شده با زن جوانی ملاقات میکندکه ناامیدانه در صدد یافتن همسر گمشده ش میباشد.

"ایوان" کشیشی در کلیسای یک روستا است که به خاطر سیب هایش که در درختی بزرگ جلوی کلیسا بزرگ شده اند شناخته می شود. او انسان عجیبی است. دنیا را با عینک خوشبینی می بیند و معتقد است با شیطان در حال جنگ است. "آدام" یک نئو نازی سرسخت است که به کلیسا برای انجام خدمات اجتماعی محکوم می شود. او به خود قول می دهد که ایمان "ایوان" را در هم بشکند...

مادری تنها را به اشتباه به جرم قاچاق مواد مخدر دستگیر می کنند . حال اون در تلاش است تا خودش را تبرئه کند ...

مردی که قرار است مرگش به زودی فرا برسد، در آخرین روزهای عمرش تصمیم می گیرد با تمام دوستان قدیمی اش، معشوقه هایش، همسر سابقش، و همینطور پسرش تجدید دیدار کند...

بیش از 120 میلیون نفر در سراسر جهان، یکی از محبوب‌ترین موزیکال ها را تماشا کرده اند و اکنون مخاطبان سینما می‌توانند به طور زنده پخش موسیقی را که به تنهایی در 16 هفته رکورد فروش زد را تجربه کنند.