Christmas

شب کریسمس است. پس از خداحافظی در ایستگاه مارلی‌بون، هیلی و جیمز نمی‌توانند برای کریسمس از هم جدا باشند، بنابراین هر دو تصمیم می‌گیرند یکدیگر را غافلگیر کنند و ناخواسته به اشتباه قطار را تعویض می‌کنند. برف شروع به باریدن کرد و ...

زن جوانی قصد دارد ضمن شرکت در مهمانی سالانه ی خانواده ی دوستش ، به دوست خود پیشنهاد ازدواج دهد. اما…

کیت دختر جوانی است که در زندگی اش تصمیمات نادرست فراوانی گرفته. او قصد داشت که خواننده شود اما اکنون در یک فروشگاه کار می کند. هرچند هنگامی که او با فردی به نام تام در این فروشگاه ملاقات می کند زندگی اش زیر و رو شده. این اتفاق به قدری خوب است که باورش برای کیت دشوارمی باشد.

چهار خواهر به نام های «جو»، «مگ»، «بت» و «امی»، که پدرشان به جنگ رفته است، همراه مادرشان زندگی می کنند. آن ها رابطه نزدیکی با هم دارند و به کمک یکدیگر از میان سختی های زندگی عبور می کنند...

داستان اعضاء یک خانواده درهم و گنگ که مدتها پس از مرگ مادرشان بار دیگر در تعطیلات کریسمس با یکدیگر ملاقات میکنند.

در روزهای منتهی به کریسمس، یک وارث جوان و تازه ازدواج کرده دچار حادثه در اسکی سواری می شود ...

داستان دامپزشک شهری کوچک که به امید اینکه بتواند معشوقه دیرینه خود را مجددا مال خود کند، آرزو می کند که این کریسمس عاشقانه ترین کریسمس زندگی اش باشد.

داستان نویسنده‌ای بدبین که در خلال جست‌وجوی یک کپسول زمان گمشده، شور و شوق شهر را برای کریسمس به دست آورد.

هنگامیکه یک سفرنامه نویس به طور غیرمنتظره در تختخواب پدر خود ظاهر می شود، خانواده رالستون همه به امید بررسی وانمود می کنند که مهمان هستند. لوسی عاشق جیک می شود، اما نمی تواند راز خود را به اشتراک بگذارد.

در حالی که زندگی‌اش رو به فروپاشی است، مادری مجرد به نام کرستین عتیقه‌ای باستانی و جادویی را پیدا می‌کند که او را به خوشبتی هدایت می‌کند.

کلر، سرمایه‌گذاری ریسک پذیر در نیویورک، به شهری کوچکی در ورمانت سفر کرده و مهمان فروشگاه کتابی می‌شود.

داستان مورخی که برای ایجاد یک نمایش در هتل پلازا استخدام می شود و در این راستا او با یک دکورساز زیباروی کریسمس هماهنگ می شود تا سنت ها را احیا کند.