Best movies

چندین نسل پس از سلطنت سزار، میمون‌ها - که اکنون گونه غالب هستند - به طور هماهنگ با یکدیگر زندگی می‌کنند، درحالی که در این شرایط انسان‌ها به اجبار به زندگی در سایه ها بسنده کرده اند.یک میمون جوان سفری دلخراش را شروع می کند که باعث می شود همه چیزهایی را که در مورد گذشته می دانسته زیر سوال ببرد و انتخاب هایی انجام دهد که برای آینده میمون ها و انسان ها تعیین کننده است، در همین حین ظهور یک رهبر میمون ظالم که در صدد برپایی امپراتوری جدید خود می باشد باعث به خطر افتادن میمون جوان و همراهانش می شود که ...

داستان فیلم در دهه ۱۹۵۰ در لس آنجلس اتفاق می افتد، روایت سه پلیس لس آنجلس که در گیر ماجرای قتلی در کافه نایت اوول می شوند. ماجرا به جرایم سازمان یافته، فحشا، مواد مخدر و فساد سیاسی گسترش می یابد. عنوان داستان، محرمانه، به مجله رسوایی بر می گردد که بصورت تخیلی در ۱۹۵۰ با عنوان هاش-هاش منتشر می شده.

یک معلم دبیرستان که عادت به استفاده از مواد مخدر دارد، بعد از اینکه یکی از دانش آموزانش به راز او پی می برد، رابطه ای دور از انتظار را با او شکل می دهد.

فیوریوسا جوان از محل زندگی خود ربوده شده و به دست یک گروه دوچرخه سوار بزرگ به رهبری جنگ سالار دمنتس می افتد. آنها با عبور از سرزمینهای بایر،پس از مدتی به سیتادل می رسند که ریاست آن بر عهده ی ایمورتان جو است. در حالی که دو ظالم برای تسلط به منطقه با یکدیگر درحال مبارزه هستند، فوریوسا به زودی خود را در یک نبرد بی وقفه برای بازگشت به خانه می بیند...

در جنگ برای سیاره میمون‌ها، سزار و ارتش میمون‌ها وارد یک جنگ تحمیلی و مرگبار با ارتش انسان‌ها به رهبری کولونلی بی‌رحم می‌شوند. به دنبال تلفات غیر قابل تصور ارتش میمون‌ها، سزار در کشاکشی نزدیک با غریزه تاریک خود، جهت گرفتن انتقام نژاد میمون‌ها آماده می‌شود.

جمعیت رو به رشد میمون هایی که از نظر ژنتیکی جهش یافته اند، توسط «سزار» رهبری می شوند. بیشتر انسان ها به وسیله یک ویروس مرگبار از بین رفته اند و گروه باقیمانده با میمون ها در صلح به سر می برند. اما این صلح خیلی پایدار نمی ماند و جنگی رخ میدهد که مشخص میکند کدام نژاد بر زمین حکومت خواهد کرد...

زمانی که آزمایشاتی جهت بدست آوردن درمانی برای آلزایمر بر روی میمون ها انجام میشود، یک میمون که از لحاظ ژنتیکی جهش یافته است،‌ هوش بالایش را به کار می گیرد تا بقیه هم نوعانش را برای رسیدن به آزادی رهبری کند.

«لِستر» نزدیک به 14سال است که برای مجله‌ای مطلب می‌نویسد. او که از شرایط شغلی خود ناراضیست در زندگی زناشویی و خانوادگی خود نیز دچار مشکل می‌باشد و نمی‌تواند با همسر و دخترش ارتباط برقرار کند. درحالیکه «لِستر» انگیزه‌اش را کاملا از دست داده، به صورت اتفاقی با دیدن دختری نوجوان به نام «آنجلا»، به او علاقمند شده و انگیزه‌ای برای زندگی پیدا می‌کند.

مالفیسنت به یک قلعه قدیمی بزرگ سفر می کند تا عروسی آئورورا جوان با شاهزاده فیلیپ را جشن بگیرد. در آنجا، او با مادرشوهر آینده آرورا - یک ملکه همکار که نقشه ای فریبنده برای از بین بردن پری های سرزمین طراحی می کند، ملاقات می کند. مالفیسنت به امید اینکه بتواند او را متوقف کند، با یک جنگجوی کارکشته و گروهی از طردشدگان به نیروها می پیوندد تا با ملکه و ارتش قدرتمندش نبرد کنند.

داستان زنی مهربان با قلبی پاک به نام "ملفیسنت" که در ابتدا زندگی روستایی را در صلح می گذارند که ناگهان ارتشی به سرزمین او حمله می کند و او به عنوان قدرتمند ترین محافظ به شدت از سرزمین خود محافظت میکند اما ظالمانه در حق او خیانت می شود و قلب مهربان و پاکش تبدیل به سنگ می گردد.

در تابستان سال ۱۹۷۹، گروهی از نوجوانان که در شهری کوچک مشغول تهیه یک فیلم هستند، یک سانحه قطار وحشتناک را مشاهده می کنند و خیلی زود در میابند که این ماجرا تصادفی نبوده است. طولی نمی کشد که اتفاقاتی عجیب در شهر رخ می دهد و بعضی افراد ناپدید می شوند. پلیس محلی شروع به تحقیق می کند تا حقیقت را بیابد، قافل از اینکه ماجرا وحشتناک تر از حد تصور آنهاست.

دراین فیلم داستان زندگی وایولت و تئودور روایت می شود. آشنایی آن دو با هم ,زندگیشان را تا ابد تغییر می دهد. آن دو با زخم های احساسی و جسمی ناشی از گذشته خود دست و پنجه نرم می کنند و متوجه می شوند که حتی بی ارزش ترین مکان و کوتاهترین لحظه می تواند معنای خاصی بیابد.