رازآلود

داستان پیرمردی 80 ساله که تمایل زیادی به بازی های "درست و اشتباه" دارد. این داستان درباره تصمیماتی است که شخص در طول زندگی خود می گیرد و این واقعیت که هر تصمیمی عواقب و قضاوت خود را دارد.

بتمن درباره یک قتل که در روزهای تعطیل اتفاق می افتد تحقیق می کند.

«حرکت ناگهانی ممنوع» داستانی در سال ۱۹۵۵ دیترویت روایت می‌کند و ماجرای گروهی از مجرمین غیرحرفه‌ای را به تصویر می‌کشد که برای مأموریتی به ظاهر ساده سندی را به سرقت ببرند. اما وقتی نقشه‌های‌شان نقش بر آب می‌شود، جستجوی آنان برای یافتن شخصی که استخدامشان کرده و اینکه هدف نهایی او چه بوده، آن‌ها را با طبقات مختلف شهری که به سرعت در حال تغییر است درگیر می‌کند.

داستان دکتری که همواره در تلاش برای کشف هویت اصلی بیمارش می باشد. شخصی که از طول درمان خود اجتناب کرد و جان خود را از دست داد.

داستان روزنامه نگاری بلند پرواز که به دنبال یاداوری تصادفی که مدت ها پیش برایش رخ داده و فراموش کرده، می باشد. هنگامی که تنها بازمانده حادثه ناگهان ناپدید می شود، متوجه می شود که هیچ چیز آنطور که باید به نظر برسد نیست و حقیقت تاریکی غیر قابل تصور، مابقی زندگیش را تغییر خواهد داد.

«مایکل فرادی» (بریجز)، استاد دانشگاهی است که همسرش - مأمور FBI - هنگام انجام وظیفه، توسط اعضای یک گروه تروریستی دست راستی به قتل رسیده است. «مایکل» آرام آرام مشکوک می شود که خانواده ی «لانگ» که به تازگی به همسایگی او آمده اند، تروریست هستند...

مردی که مدتی است همسرش را از دست داده و به تنهایی زندگی می کند، با اصرار دوستش فرصتی می یابد تا دختری را برای همسری انتخاب کند. اما بعدا مشخص می شود که دختر مورد علاقه او، آن طوری که وانمود میکرده نیست...

روزنامه نگار تحقیقی جرمی Scahill به یک سفر غیر منتظره کشیده است او به عنوان تعقیب کردن حقیقت پنهان پشت گسترش جنگ پنهان آمریکا.

بعد از مرگ ناگهانی مادر و پدر دکتر یوکیو دیاتوکوجی (ماساهیرو موتوکی)، او فکر می کند که یک قاتل خود و همسرش را هدف قرار داده است. چندی بعد سوتکیچی به یوکیو حمله می کند. او در واقع برادر دوقلوی یوکیو می باشد که پدر و مادرش او را رها کرده بودند و یوکیو از وجودش خبر نداشت. او یوکیو را به داخل چاهی می اندازد و...

داستان این فیلم در یک محله معمولی در آمریکا رخ می دهد. یک خانواده جدید به این محله می آیند تا در کنار «ری پیترسن» (تام هنکس) زندگی کنند. این خانواده بسیار مرموزند، بطوری که هیچکس تا بحال آن ها را ندیده و شب ها صداهای عجیب و غریبی از خانه شان به گوش می رسد...

یک دانشمند علوم کامپیوتری بنام «هانن فالر»، مساله‌ای خیلی مهم را کشف کرده است. او قصد دارد این کشف جدیدش را به همکارش «دوگلاس هال» بگوید، اما احساس می کند کسی به دنبال اوست و از این رو پیغامش را در دنیای کامپیوتری مجازی و موازی با واقعیت برای همکارش می گذارد. فالر همان شب در دنیای واقعی به قتل می رسد و دوگلاس تنها متهم پرونده قتل اوست. او وارد دنیای مجازی می شود تا نامه‌ی همکارش را بیابد، و می فهمد که حقیقت ناگوارتر از آنچه که انتظار داشته است.

شیکاگو. شبی در یک مهمانی، مردی از طبقه ی کارگر به نام «تام» (بیکن) به شوخی از خواهر زنش، «لیزا» (داگلاس) می خواهد که او را هیپنوتیسم کند. «تام» خیلی زود برآشفته از خواب مصنوعی می پرد و از همان شب، و روزهای بعد، در خواب و بیداری، تصاویر تکه تکه و مبهمی که گه گاه جلوی چشمش جرقه می زنند، راحتش نمی گذارند....

دو جوان به نام‏هاى «شا» و «فیلیپ»، با این طرز فکر که «انسان برتر» نیازى به رعایت اصول اخلاقى در جامعه ندارد، یکى از دوستان‏شان، «دیوید کنتلى» را با طنابى خفه میکنند...

داستان این فیلم درباره خانواده ای کشاورز است که دوایری مرموز را در کشتزارهای شان می یابند. «گراهام گس» (مل گیبسون) پدر این خانواده کشیشی است که پس از کشته شدن همسرش در حادثه رانندگی، لباس کشیش را از تن در می آورد و دچار درگیری درونی و معنوی می شود. شش ماه پس از مرگ همسرش، او رشته دوایری عظیم را در مزرعه خود کشف می کند. او و خانواده اش معتقدند که پدیده های ماورالطبیعه مسئول این اتفاقات هستند.

جوانى كانادایى به نام « ریچارد هانى » ( دونات ) ، شبى با زنى كه مأمور مخفى دولت انگلستان است ، آشنا مى‏ شود و همان شب زن با چاقو كشته مى‏ شود ، اما پیش از مرگ اطلاعاتى راجع به سازمان جاسوسى « سى و نه پله » در اختیار « هانى » قرار مى‏ دهد...

داستان در منطقه ای از مجارستان اتفاق می افتد.در شهری که با جنگل احاطه شده .هوا به شدت سرد است.حتی این هوای سرد هم نمی تواند مانع مردم برای رفتن به چادر و تماشای برنامه سیرک شود.

داستان اولین ماجراجویی کارآگاه معروف بنگالی "بایومکش باکشی" که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده و قصد مبارزه با شیطانی را که میخواهد تمام جهان را از بین ببرد، را دارد.

یک شکارچی که به تنهایی در بیابان اوراگان زندگی می کند، باید پس از ربوده شدن خوک مورد علاقه اش، به پورتلند برگردد.