درام

فیلمی بر اساس داستانی واقعی، داستان گزارشگری که سعی دارد با مدارک و شواهد این را ثابت کند که رئیس جمهور سابق آمریکا "جورج بوش" از خدمت سربازی در ویتنام فرار کرده است.

داستان این فیلم نیز زندگی نامه ی فردی است به نام سام چیلدرز که خود فروشنده ی مواد مخدر بوده که بعد ها ناجی کودکان بسیاری می شود. داستان از این قرار است که ناجی توبه کرده ی ما پس از آنکه سبک زندگی خود را تغییر می دهد تصمیم می گیرد به شرق افریقا برود تا از کودکان بی گناهی که در ان مناطق زندگی می کنند حمایت کند و مانع از ربوده شدن، به کار گرفته شدن و به جنگ فرستاده شدن آنها شود. اما او این کار را به سبک خودش انجام می دهد و خود اسلحه به دست می گیرد و به جنگ با دلالان کودک میرود.

استاد ادبیات، «دیوید کپش» (کینگزلی) با این که پا به سن گذاشته، اما هنوز تن به زندگی مشترک نداده است. تا این که با یکی از شاگردان جوانش، دختری کوبایی – امریکایی به نام «کونسوئلا کاستیلو» (کروس) رابطه برقرار می کند. حالا «دیوید» هم از صمیمی شدن با «کونسوئلا» دوری می کند و هم وسوسه ی حضور مداوم او را نمی تواند کنار بگذارد. این رابطه ای است که «کپش» پیش از این تجربه نکرده است.

چند دوست شصت و چند ساله از زندگی روزمره خود فاصله می گیرند تا به لاس وگاس رفته و برای آخرین دوست مجردشان مهمانی عزبی بگیرند و ...

‘ جوانی هجده ساله به نام «برایان» ( بردی کوربت ) به یاد می آورد که در سال ۱۹۸۱، در هشت سالگی در بارانی سیل آسا از هوش رفته و پنج ساعت بعد در زیرزمین خانه شان چشم باز کرده است. او با دیدن عکسی به یاد دوران هم بازی بودنش با پسر بچه ای به نام «نیل» می افتد و با او تماس می گیرد و به این ترتیب سرانجام در می یابد که در سال ۱۹۸۱ چه اتفاقی برای او و «نیل» ( جزف گوردن لویت ) رخ داده است…

«تامس فولر» (کین) روزنامه نگاری بریتانیایی است که در سال 1952، نخستین مراحل جنگ در هندوچین را برای «لندن تایمز» پوشش می دهد. او با «آلدن پایل» (فریزر)، امریکایی پر شور و منطقی و ظاهرا ساده ای آشنا می شود که جزو تیمی پزشکی به سایگون آمده است. او پس از چندی متوجه می شود امریکایی هایی که وارد ویتنام شده اند تیم پزشکی نیستند و «پایل» در واقع، مأمور سازمان سیا است...

پسر نوجوانی برای یافتن علت مرگ دوست دختر سابقش وارد حلقه زیرزمینی و مخوف دبیرستان می شود.

«فرانک ت. هاپکینز» (مورتنسن)، افسر سواره نظام امریکا، در ملاقاتی در نیویورک، با «عزیز» (الکسی - مال) آشنا می شود که یکی از دستیاران «شیخ ریاض» (شریف)، عربی ثروتمند است. «شیخ» صحبت قابلیت های «هاپکینز» را شنیده و مایل است که او در «اقیانوس آتش» - مسابقه ی اسب دوانی سالانه ای که شرکت کنندگانش مسافتی سه هزار مایلی را از عربستان تا عراق می پیمایند - شرکت کند...

پدری یاد می گیرد که اکثر چیزهایی که میخواهید، چیزهایی نیستند که باعث خوشحالی شما بشوند...

پس از برخورد های گاه به گاه، یک زن دل شکسته تصمیم به مقابله با زندگی خود و مهم ترین وقایع در مورد دخترش میگیرد .

این فیلم داستان یک خانواده ی متوسط اروپایی را روایت می کند. آن ها که قصد دارند به استرالیا سفر کنند, به ظاهر زندگی معمول و آرامی دارند اما در پشت پرده نقشه ای منحوس را در سر می پرورانند...

مردی به دلیل یک حادثه ناگوار در فضا رها می شود در حالی که مرد دیگری روی زمین تلاش می کند تا او را سالم بازگرداند.

مامور گمرک که می‌تواند ترس را از ظاهر افراد متوجه شود به فردی غیرمعمول مشکوک می‌شود و ...

الیزابت متوجه می شود دوست پسرش با دختر دیگری رابطه دارد. الیزابت پس از جدایی از او تصمیم میگیرد برای فراموش کردن شکستی که داشته از نیویورک خارج شود تا به دنبال جواب سوال هایش در مورد عشق بگردد...

اوایل تابستان. در روستایی در شمال ترکیه، لاله و چهار خواهرش از مدرسه به خانه می روند که...

بازرسانی به نام های "ولرد و آلفارو" باید قاتل سریالی را پیدا کنند. اما آنها مشکل زمان دارند و همین امر باعث می شود که تفکراتشان بهم بریزد و...

اثرات حملات تروریستی 11 سپتامبر از دیدگاه های مختلف در سراسر جهان بیان می شود.

دو دوست، سعی می‎کنند در تابستانی که مراسم عروسی‎های زیادی برگزار می‎شود، در هر مراسم که دعوت شدند به عنوان بهترین دوست یکدیگر رفتار کنند...