درام

داستان در مورد یک ستاره بسکتبال دبیرستانی بنام کایلی (دوئن مارتین) و رابطه اش با دو دوست صمیمی به نام های بردی (توپاک شکور) و توماس (لیون) می باشد. بردی یک دلال مواد مخدر است و توماس نیز قبلاً ستاره بسکتبال بوده اما حالا یک نگهبان می باشد ...

در اواخر قرن نوزدهم، یک کشیش جوان دانمارکی برای ساختن کلیسا و عکاسی از مردم ایسلند به قسمتی دورافتاده از ایسلند سفر می کند. اما هر چه بیشتر به عمق سرزمین نابخشودنی وارد می شود، بیشتر از هدف، رسالت و ماموریت خود دور می شود.

مردی که در زندگیش از مشکلات زیادی آسیب دیده است، در یک سفر کاری به دختر جوانی برمیخورد و تصمیم می گیرد از او مراقبت کند...

در دنیای آینده حکومتی بسیار خشن و مستبد وجود دارد که سیاست آن از بین بردن شورشها، جنگها و اعتراضات با استفاده از فرونشاندن احساسات و محو هیجانات است: کتابها ، هنر و موسیقی بطور اکید ممنوع شده اند و داشتن احساس جرمی است که مجازات مرگ دارد. اما به ناگهان....

یک مادر مجرد به دنیای زیرین تاریک کشیده می شود، در حالی که پسر نوجوانش جاده ای را کشف می کند که او را به یک شهر مخفی زیر آب می برد.

داستان غم انگیز یک دختر کاملا آمریکایی که در تابستان 1969 به یک قاتل خونسرد تبدیل شد.

پس از اینکه یک بیماری همه‌گیر جهانی بی‌سابقه، اکثریت انسان‌ها را به «آلوده‌های» خشن تبدیل می‌کند، مردی که توانایی صحبت کردن به زبان جدید مبتلایان را دارد، آخرین بازماندگان را در شکار بیمار صفر و درمان هدایت می‌کند.

سورما داستان روح پیروزمند انسان هاست، یک بازیکن که پس از تجربه ی تلخ شکست که یک زمانی او را به مرز مرگ کشانده بود, بازمیگردد و با جدیت تمام و عزم راسخ برای پیروزی در مسابقات تلاش میکند.

نگاهی غم انگیز به یک روز از زندگی دستیار یک مدیر قدرتمند. همانطور که جین روال روزانه خود را دنبال می کند، او به طور فزاینده ای از سوء استفاده موذیانه ای که هر جنبه از موقعیت او را تهدید می کند آگاه می شود.

یک شمشیرزن نابینا به روستایی که تحت کنترل آشوبگران وارینگ است می آید و در حالی که از یک خانواده مزرعه دار محافظت می کند، با دو زن آشنا می شود...

داستان یک وکیل مدافع به نام "رومن اسـرائیل" که خود را در میان مجموعه اتفاقاتی می یابد که منجر به تغییراتی در زندگی اش می شود.

یک مرد باغبان در لس آنجلس سعی دارد پسرش را از دمخور شدن با گروه های اراذل و اوباش منع کند و به او فرصت هایی بدهد که خودش هیچ موقع در زندگی نداشته است...

ماجراي فيلم در دهه 70 میلادی مي‌گذرد و داستان تلاش‌هاي يك خانواده بومي در كلمبيا را براي رستگار شدن از راه قاچاق مواد مخدر و فروختن ماريجوانا به جوانان آمريكايي روايت مي‌كند. وقتي طمع، هوس و افتخار درهم مي‌آميزد، آغازگر جنگی می‌شود كه زبانه‌هاي آن زندگي، فرهنگ و رسوم اجدادي كلمبيايي‌ها را فرامي‌گيرد.

داستان دو برادر که به گروهی که سال‎ها پیش از آنها فرار کرده اند، بازمی‎گردند. آنها به این نتیجه می‎رسند که افکار این گروه عجیب‎تر از آن چیزی بوده که فکر می‎کردند.

داستان دختر نوجانی که ناخواسته باردار میشود و به دنبال مادربزرگ زننده خود میگردد. زنی که مدتهاست از دخترش بیگانه است.

مرد جوانی به اتاقک های مکعبی شکلی نگاه می کند که در آن افرادی زندانی شدند و وظیفه ی مرد این است که به نجات آن ها رود...

داستان تعدادی آدم روانی که چندین شخص غریبه را گروگان می گیرند. آنها که مرگ را پیش روی خود می بینند، مجبور هستند یک نفر را از جمع خود انتخاب کنند که لیاقت زنده ماندن را داشته باشد.

دکتری بنام پینکوس (جروایس)، دچار مرگ مغزی می شود اما بطورمعجزه آسایی پس از ۷ دقیقه دوباره به زندگی باز می گردد. او می فهمد که پس از این اتفاق دارای توانایی رنج آوری شده است و آن دیدن ارواح است. و از آن بدتر اینکه این اواح از او تقاضا هایی هم دارند، مخصوصا فرانک هیلاری (کیلیر) که از او می خواهد از ازدواج همسر بیوه اش با نامزد جدیدش جلوگیری کند...