جنایی

داستان یک فرد سرگردان با نام اریک که در استرالیایی که یک دهه پس از فروپاشی اقتصاد غرب، دچار خشکسالی و بی قانونی شده است، همواره از شهری به شهری دیگر به دنبال نشانه هایی از زندگی سفر می کند.

پنج مرد در حالی که دست و پای آنها بسته شده است در یک انبار به هوش می‌آیند ، آنها یه یاد نمی آورند چه کسی بوده اند و حالا برای زنده ماندن مجبورند بدانند چه کسی خوب است و چه کسی بد...

داستان یک افسر نظامی که تلاش می کند تا یک تروریست را شکار و یک باند تروریستی را متلاشی کند.

یک جفت افسر لس آنجلس که با دشمنان بی‌رحم خود قاب می‌شوند، باید اختلافات خود را کنار بگذارند تا حتی با جنایتکار وحشی که آنها را برای پوسیدگی در زندانی با حداکثر امنیتی فرستاده، کنار بیایند.

داستان پسر نوجوانی است که آرزوی مشهور شدن دارد. یک شب به او پیشنهادی می شود که هفت جعبه را به جایی برساند و ۱۰۰ دلار بگیرد. جعبه هایی که نمیداند داخلش چیست. این کار بسیار آسان بنظر می آید اما خیلی زود همه چیز پیچیده می شود...

بزرگترین گروه تبهکاری در کره جنوبی که «گلدموون» نام دارد در حال توسعه قدرتش است،‌ یک مامور پلیس مامور می شود تا مخفیانه وارد این تشکیلات شده و این گروه را سرنگون کند...

یک دانشجوی حقوق (جولیا رابرتز) به یک دسیسه پی می برد و خودش و اطرافیانش را در دردسر می اندازد.

داستان یک افسر سی.بی.ای که به دنبال قاتلی سریالی می باشد که فرزندان افراد مهم را می رباید و می کشد.

مادری به همراه پسر ۲۸ ساله اش «دوجون» زندگی آرامی دارد. یک روز در محله آن ها دختری به طرز وحشیانه به قتل می رسد، و دوجون توسط پلیس به عنوان قاتل شناخته شده و دستگیر می شود. اکنون مادر او باید بی گناهی او را ثابت کند، یا اینکه برای همیشه در زندان رهایش کند...

در شهری مملو از حیوانات انسان نما، یک روباه هنرمند فراری و یک پلیس خرگوش تازه کار باید با هم برای کشف یک توطئه همکاری کنند.

فیلمی بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و داستان نوجوانانی که عاشق افراد مشهور هستند را روایت می کند که با استفاده از اینترنت محل زندگی افراد مشهور را پیدا کرده و به خانه آنها دستبرد می زدند و ...

مردی در یک ایستگاه راه آهن منتظر دوست دخترش است، و در همین حین داستانی طولانی در مورد گذشته اش را تعریف می کند...

سوهیون از نیروهای بسیار ورزیده ی پلیس هست که نامزد باردارش بدست یک قاتل سریالی به طرز فجیعی کشته شده. اکنون سوهیون در پی یافتن این قاتل و انتقام گیری است...

در سال هزار و نهصد و هشتاد و شش میلادی ،در استان گیونگی کره جنوبی ،دومین جسد زنی جوان پیدا می شود .

این فیلم به دست انداختن فیلم های آمریکایی که در مورد سیاه پوستان ساخته شده است می پردازد. «آشتری» بعد از مدت ها به محله ای که کودکی اش را در آن گذرانده باز می گردد و خانواده و دوستانش را ملاقات می کند. بزودی اتفاقات احمقانه ای برای او رخ می دهد...

یک زن در جستجوی قاتل و متجاوز خواهر دوقلویش است.

«جولیوس بندیکت» (شوارتسنگر) که ثمره ی تجربه ی مخفی دولت برای خلق یک نمونه ی کامل ژنتیکی است باخبر می شود برادری دوقلو به نام «وینسنت» (دویتو) دارد که به یتیم خانه ای در لس آنجلس فرستاده شده است. «جولیوس» به دنبال برادرش می رود.

وال باربر، یک کارگاه خصوصی، توسط یک بیوه ثروتمند استخدام می شود تا نوه گم شده اش را پیدا کند.