جنایی

«کریستین» (انجلینا جولی) وقتی از سر کار باز می گردد متوجه می شود پسر کوچکش گم شده است. ماه ها تلاش بی وقفه ی کریستین برای یافتن فرزندش به نتیجه ای نمی رسد چرا که پلیس لس انجلس ان چنان که باید به وظیفه اش عمل نمی کند. پس از مدت ها جست و جو پلیس پسر کریستین را به او باز می گرداند. اما کریستین نمی تواند باور کند که این پسر واقعی او باشد، او فکر می کند پلیس بچه ای عوضی به او بازگردانده است و در این میان هیچ کس حرف های کریستین را باور ندارد و به او کمک نمی کند.

یک تعطیلات آخر هفته به کرواسی با متهم شدن یک زن به قتل بهترین دوستش خراب می شود. همانطور که او تلاش می کند خود را تبرئه و حقیقت را کشف کند، یک راز دردناک را کشف می کند که ...

کای جین، سرآشپز جوان محله چینی ها در سانفرانسیسکوی امروزی، درگیر تعقیب قدرت های مرگبار باستانی توسط سه گانه چینی معروف به "وو زینگ" می شود.

هنگامی که سر یک مجسمه مقدس در یک روستا به سرقت می رود، هنرمند رزمی جوان به شهری بزرگ می رود , و برای یافتن آن از عالم اموات سر در می آورد

یک خانواده چهار نفره تحت فشار انتظارات محقق نشده، اتفاقات غم انگیز غیر منتظره و غرور‌ نابجا، از هم می گسسد.

یک مزاحم تلفنی که به نظر می رسد یک افسر پلیس باشد، با رستورانی تماس می گیرد و به مدیر آن اطلاع می دهد که یکی از پرسنل اش، مقداری پول دزدیده است و حالا او باید برای پس گرفتن پول ها به او کمک کند اما ....

اقتباسی از فیلم معروف موزیکال "West Side Story" (داستان وست ساید) که در 1957 ساخته شد. داستان در مورد عشق ممنوعه و دشمنی بین "Jets" و "Sharks"، دو گروه نوجوان خیابانی است که پیش زمینه نژادی متفاوتی با یکدیگر دارند.

یک مرکز خرید توسط گروهی از سارقان تصرف می شود و تنها نگهبان این مرکز که «پاول بلارت» ( کوین جیمز ) نام دارد و بشدت ماموری وظیفه شناس است، باید با این گروه مقابله کند...

پس از شش سال امن نگه داشتن فروشگاه، "پاول بلارت" لیاقت یک تعطیلات عالی را دارد. به همین منظور او به همراه دختر نوجوانش که قرار است به زودی به دانشگاه برود، عازم لاس و گاس می شوند. اما امنیت تعطیلات سرش نمی شود و پاول باید مجددا دست به کار شود.

دولت ایالات متحده از «ماچته» ( دنی تریو ) مهاجر خشن مکزیکی، کمک می گیرد تا در مکزیک یک قاچاقچی بزرگ اسلحه را بگیرد که قصد دارد موشکی مسلح را به فضا بفرسد...

آرتور بشاپ (جیسون استاتهام) یک قاتل حرفه ای است که تخصص و خدمات منحصر به فرد خود را در اختیار یک کمپانی گذاشته؛ کمپانی ای که گروهی از تبهکاران سطح بالا آن را اداره می کنند. بیشاپ یک حرفه ای کمال گراست که دوست دارد برای کشتن قربانیان اش سناریوهای ظریف و پیچیده طراحی کند...

یک مرد جوان گذرا به خانه های خالی نفوذ می کند تا برای چند روز از زندگی ساکنان تعطیلات استفاده کند.

وقتی زندانبانی به نام «شان پورتر» (راک) پیشنهاد تشکیل یک تیم فوتبال امریکایی را در زندان کیل پاتریک ارائه می دهد، با شک و تردید و مقاومت مقامات ارشد زندان روبه رو می شود؛ ولی او می خواهد ثابت کند که حتی بزهکاران سفت و سخت نیز می توانند آینده ی خوبی برای خود دست و پا کنند.

داستان دو مرد را به تصویر می‌کشد که به خاطر انجام یکسری کار غیرقانونی ، اکنون در زندان پرتوریا گرفتار می‌شوند. آنها خیلی زود تصمیم می‌گیرند نقشه‌ای را برای فرار از آنجا برنامه‌ریزی کنند ، اما…

«لیزبت» بعد از اثابت گلوله به سرش، در بیمارستان بستری است و باید بعد از مرخصی از آنجا، به جرم انجام ۳ قتل محاکمه شود. در همین حال «میکائل» باید بی گناهی او را اثبات کند...

اینبار قهرمان دبیرستانی یا همان کیک-اَس به گروهی از شهروندان معمولی که از او الهام گرفته و پوشش هایی ابرقهرمانی برای خود ساخته اند ، می پیوندد و در همین حین ، ردمیست(کریستوفر مینتس) به دنبال انتقام از کیک-اَس به گروه آن ها حمله می کند و...

کتی (جنیفر کانلی) که به تازگی از اعتیاد رها شده در خانه ای کوچک در نزدیک ساحل در شمال کالیفرنیا زندگی می کند؛ او که به خاطر جدایی از همسرش دچار افسردگی ست و به اتفاقات اطرافش بی توجه، به اخطاریه هایی که برای مالیات عقب افتاده اش دریافت می کند هیچ اعتنایی ندارد و تنها زمانی متوجه موقعیت خود می شود که ماموران برای تخلیه خانه و به حراج گذاشتنش به زور به خانه اش می آیند.

در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت می‌کند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت می‌کند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانواده‌است گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد.