کانادا

این فیلم داستان زندگی واقعی جسی اونز را بازگو می کند که تلاش کرد تا در مسابقات المپیک سال ۱۹۳۶ تبدیل به دونده ای غیرقابل مهار شود.

"شارلوت" دختر 18 ساله و خوبی است که خواب های وحشتناکی می بیند. این خواب ها درباره یک خون آشام است. "شارلوت" شروع به تعقیب می کند و خون آشام او را به همراه خود می برد تا با هم زندگی ابدی داشته باشند...

پس از فروریختن یک معدن الماس دورافتاده در شمال کانادا، یک راننده جاده یخی "بزرگ" باید یک ماموریت نجات غیرممکن را بر فراز یک دریاچه یخ زده هدایت کند تا معدنچیان به دام افتاده را نجات دهد.

مایکل مایرز سه سال پس از آخرین باری که خواهرش را به وحشت انداخت، دوباره با او روبرو می‌شود، قبل از اینکه به هادونفیلد سفر کند تا با بازیگران و خدمه یک نمایش واقعی که از خانه قدیمی‌اش پخش می‌شود، مقابله کند.

یک مراقب بی‌خانمان، پلیس‌های کج‌رو، بابانوئل‌های پدوفیل و دیگر آدم‌های شرور را با تفنگ ساچمه‌ای قابل اعتماد خود منفجر می‌کند.

چهار نوجوان در یک مدرسه خصوصی بریتانیا به طور مخفیانه اعماق یک سوراخ زیرزمینی مهر و موم شده را که دهه ها پیش به عنوان پناهگاه احتمالی بمب ایجاد شده بود، کشف و کاوش می کنند.

یک دلال وال استریت مجبور می شود از رئیس پلیسی که در حال تحقیق در مورد یک سرقت بانک است فرار کند، زیرا او تلاش می کند در ازای جان پسرش پول دزدیده شده را پس بگیرد.

جیمز و گروهی از دوستانش پس از کشف ویدیویی که خواهر ناپدید شده‌اش هیدر را نشان می‌دهد، به جنگلی می‌روند که تصور می‌شود جادوگر بلر در آن زندگی می‌کند.

جیمز زندگی خود را مدیون برادر بزرگترش، فرانکی است، پس از اینکه رپ را به خاطر جنایتی که با هم مرتکب شدند، دریافت کرد. در حالی که فرانکی در خدمت بود، جیمز تلاش کرد تا زندگی خود را تغییر دهد، شغل ثابتی پیدا کرد و شروع به خواستگاری با دوست دختر سابقش امیلی کرد. اکنون فرانکی آزاد شده و بدون پول و جایی برای رفتن به خیابان ها باز می گردد.

یک نوجوان خجالتی در تعطیلات تابستانی زمانی که با یک دختر بزرگتر پیوند نامحتمل برقرار می کند، لذت و درد دوران جوانی را تجربه می کند.

یک شیمیدان چیره دست آمریکایی قصد دارد در یک معامله دارویی که یک بار در طول عمرش انجام می شود، امتیاز زیادی کسب کند. همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود و او به زودی در شبکه ای از فریب گرفتار می شود.

رابطه غیر منتظره دو زن به سرعت تبدیل به واقعیت می شود و این وابستگی پرشور زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهد.

چهار مرد جوان که متعلق به میراث فراطبیعی نیوانگلند هستند، مجبور می شوند با قدرت پنجمی که مدت ها تصور می شد از بین رفته است مبارزه کنند. در این میان، حسادت و سوء ظن آنها را تهدید می کند که از هم بپاشد.

بر اساس کتاب کمیک بسیار زیرزمینی به همین نام، یک راهب تبتی مربی یک پانک جوان خیابانی می‌شود و سعی می‌کند به او یاد دهد چگونه از طومار قدرت نهایی در برابر یک سازمان مخفی نازی که به دنبال تسلط بر جهان است محافظت کند.

یک شکارچی مشهور، با شهامت و شجاع به نام آتیکوس، مجرمان را در دنیایی در حال نابودی ردیابی می کند و ...

وقتی نیکول با دیوید ملاقات کرد. خوش تیپ، جذاب، مهربان، او همه چیز بود. عالی به نظر می رسید، اما به زودی می بیند که دیوید جنبه تاریک تری دارد. و ستایش او به وسواس، رویای آنها به کابوس و عشق او به ترس تبدیل می شود.

زن جوانی به نام بیبی‌دول (امیلی براونینگ) در محاصره به دنیایی خیالی پناه می‌برد که در آن آزاد است تا به هر کجا که ذهنش می‌برد برود. او که مصمم است برای آزادی واقعی بجنگد، چهار زن - راکت، بلوندی، آمبر و نخود شیرین - را پیدا می کند تا به هم بپیوندند تا از سرنوشت وحشتناکی که در انتظار آنهاست فرار کنند...

«مایکل» و «جنا» سه سال است که با هم ارتباط دارند،‌ و قصد دارند که بزودی با یکدیگر ازدواج کنند. اما جنا در میابد که باردار است، و مایمل فکر می کند که این مساله می تواند به دوران خوش جوانی آن دو خاتمه دهد...