انگلستان

«مایکل فلگیت»، جوان انگلیسی مقیم منهتن، یک شرکت موفق حراج اشیای هنری کم یاب و با ارزش را می گرداند. وقتی «مایکل» با «جینا» آشنا می شود، بلافاصله از او خوشش می آید و سه ماه بعد از او تقاضای ازدواج می کند. اما «جینا» می گوید که به خاطر خانواده اش، «مایکل» هرگز نباید ازدواج با او را به ذهن خود خطور دهد. کمی بعد «مایکل» به مشکل خانواده ی «جینا» پی می برد: «فرانک»، پدر «جینا»، یک سردسته ی مافیایی است...

آدری وودز (جولیان مور) و دنیل رافرتی (پیرس برازنان) وکلای طلاق رقیب هستند که کاملاً متضاد هستند: او به قانون تکیه می کند، در حالی که او به شخصیت. آنها استخدام می شوند تا طرف های مخالف یک پرونده طلاق سلبریتی را شامل یک ستاره راک (مایکل شین)، یک طراح لباس (پارکر پوزی) و اختلاف حضانت بر سر یک قلعه ایرلندی باشند. آدری و دانیل با هم در ایرلند به سر می‌برند، جایی که در کمال تعجب، جرقه‌هایی بین آن‌ها پرواز می‌کند.

«دنیس» مردی بی سواد و کمی چاق است، که نامزدش، «لیبی» را پنج سال پیش ترک کرده. اکنون دنیس سعی دارد دوباره پیش نامزد سابقش برگردد. او که می فهمد لیبی با مرد خوشتیپ جدیدی آشنا شده است، تصمیم می گیرد خودی نشان دهد و از این رو برای کوچک کردن شکمش، خود را برای دوی ماراتون آماده می کند.

هفت سال پس از آن که زمین تبدیل به یک کره ی یخ زده و بایر شده است، بازماندگان انسان ها در یک قطار ساکن شده اند که هرگز متوقف نشده و کره ی زمین را دور می زند.

داستان حضرت موسی و رهبری قوم بنی اسرائیل را در خارج از مصر.

داستان نامزد یک دختر نوجوان خجالتی که هر روز به شخصی جدید تبدیل می شود که ظاهری کاملا متفاوت با روز قبلش دارد.

بهترین دوستان بکی و هانتر خود را در بالای یک برج رادیویی 2000 فوتی می یابند.

یک رئیس جنایتکار بدنام دو دزد افسانه ای اتومبیل را مجبور می کند تا یک ماشین گران قیمت را بدزدند تا آزادی خود را به دست آورند. این تیم با پیوستن دو زن زیبا، یک هفته فرصت دارند تا دزدی جسورانه ای را انجام دهند یا همه چیز از جمله جانشان را از دست دهند

داستان یک هنرمند گرافیتی جوان که راز تکان دهنده ای را کشف می کند که او و نزدیک ترین افراد به او را در معرض خطر قرار می دهد.

داستان “فرانک” و “لیندسی”، دو مهمان یک عروسی که در زندگی شخصیشان ناکام بوده اند و سعی دارند یک دوستی نزدیک و صمیمی با یکدیگر ایجاد کنند.

الکس رایدر 14 ساله است که عمو و سرپرستش، یان رایدر، به طور مرموزی در یک تصادف رانندگی کشته می شود. الکس متوجه می شود که عمویش یک زندگی مخفیانه به عنوان جاسوس برای دولت بریتانیا داشته و او به قتل رسیده است. الکس ماموریت عمویش را بر عهده می گیرد و به عنوان جاسوس آموزش می بیند.

زندگی یک عکاس خبری، یک مادر فوتبالیست و یک کارآگاه قتل توسط یک رویداد وحشتناک از گذشته آشفته می شود و ...

وقتی یک محقق دی ان ای راهی برای یافتن شریک زندگی ش جستجو می کند و یک روش جدید ابداع می کند.عشق - و دروغ - در هم تنیده می شود.

یک متصدی هنری بریتانیایی، هری دین، می‌خواهد رئیس گستاخ خود را فریب دهد نقاشی مونه جعلی بخرد. با این حال، هری به زودی متوجه می شود که هیچ چیز دقیقاً طبق برنامه پیش نمی رود.

یک زن و شوهر که طلاق گرفته اند سعی میکنند تا پول بازنشستگی شان را که ربوده شده است،پس بگیرند...

یک مامور سابق سازمان جاسوسی آمریکا (CIA) زندگی آرامی را در سوئیس آغاز کرده که در ماموریتی ناخواسته همسر خود را از دست می دهد و مجبور به ایستادن در مقابل شاگرد سابقش و پایان دادن به آخرین ماموریت خود می شود که این‌بار رنگ و بویی شخصی دارد.

پیکی در لندن متوجه می شود که یکی از بسته هایی که او در حال انتقالش می باشد، حاوی بمب است.

آیا رفتارها، روابط و شرایط بشر توسط خودش رقم می خورد یا تقدیر؟ یا ترکیبی از این دو؟ به هر حال اگر ما نمی توانیم آنها را کنترل کنیم، آیا لازم است به آنها اهمیت دهیم؟ این فیلم معمایی-عاشقانه، می تواند بهترین ترکیب از فیلم های : "درخشش ابدی یک ذهن پاک"، "500 روز از تابستان" و "پرایمر" باشد...