انگلستان

داستان زنی پس از تصادف هر روز که از خواب بیدار می شود و چیزی از گذشته به خاطر نمی آورد. تا اینکه یک روز متوجه حقایق وحشتناکی می گردد که او را مجبور می کند از تمام کسانی که اطراف او هستند سوالاتی را بپرسد.

"لیبی دی" که تنها 7 سال داشته که پدر و مادرش به طرز وحشیانه ای جلوی چشمانش به قتل می رسند. حال که 25 سال از آن حادثه می گذرد او قبول می کند که با حقایق دردناک آن شب کنار بیاید.

یک طراح شیک پوش شیطانی نقشه می کشد تا توله سگ های دالماسی را بدزدد تا یک کت خز عجیب و غریب بسازد اما در عوض یک آشفتگی عجیب ایجاد می کند.

بریتانیا وارد فاز جدیدی از تدابیر امنیتی می شود. دکتر "استیفن" برای خاکسپاری برادرش "مایکل" از چین به لندن باز می گردد و در منزل "استیفن" یک زن بیمار است که در کما است. او متوجه می شود که برادرش درگیر یک مسئله محرمانه شده و آن ویروس ناشناخته است که در بدن افغانها و پاکستانیها زده، همه آنها مرده اند. "استیفن" جهت کشف معما به زن برادرش کمک می کند تا …

یک جوان انگلیسی تصمیم می گیرد به دلیل اتفاقاتی که در گذشته برایش به وقوع پیوسته است، از دختر عموی خود انتقام بگیرد، ولی متوجه می‌شود که وی توسط یک جادو نفرین شده است…

یک جوان گوشه گیر که توسط مادرش در انزوا بزرگ شده است، به مأموریتی می رود تا یاد و خاطره پدرش را که زمانی که او دختر جوانی بود درگذشت، گرامی بدارد. او اکنون ۲۱ ساله است و مصمم است انتقام مرگ پدرش را بگیرد.

همسر یک قاضی بریتانیایی درگیر یک رابطه عاشقانه خود ویرانگر با یک خلبان نیروی هوایی سلطنتی می شود.

هنگامی که یک کمین مرزی اشتباه پیش می رود، یک شبه نظامی بازنشسته ایرلندی شاهد تیراندازی مرگبار به همسر باردار خود توسط یک افسر SAS است. او پس از اینکه موفق می شود SAS را فریب دهد و مرگ خود را جعل کند،خیابان های لندن دهه 1970 میلادی را مکانی برای انتقام خود از SAS انتخاب می کند.

الکس گادمن زندگی خود را صرف فرار از سایه گذشته خانواده خود کرده است. اما وقتی یک قتل گذشته آنها را آشکار می کند، الکس به دنیای زیرین جنایتکاران کشیده می شود، جایی که باید با ارزش های خود مقابله کند تا از کسانی که دوستشان دارد محافظت کند.

دشمنان یک شوالیه برای او پاپوش می سازند، و این شوالیه برای جرمی که مرتکب نشده مورد بازخواست قرار می گیرد، در این بین تنها کسی که می تواند بیگناهی شوالیه را اثبات کند، یک نوجوان با توانیی تغییر شکل به نام نیمونا است...

در انگلستان قرن سیزدهم، یک شوالیه معبد و چند نفر از بارون ها (اشراف زاده ها)،برای دفاع از قلعه روچستر در برابر پادشاه ظالم جان مبارزه می کنند.

آرتور شوالیه دلاور و مسیحی با ایمان، در تنگنای غریبی گیر افتاده، از یک سو مایل است به رم سفر کند و در خدمت مذهب و ایمانش درآید و از سوی دیگر، به شدت به سرزمینی که در آن به دنیا آمده، پایبند است. در حالی که انگلستان در کام شورش و بی قانونی فرو غلتیده...

در سال 2008 به سر می بریم و بیماری واگیرداری را که بشریت باعث به وجود آمدن آن می باشد همه جا را فرا گرفته است . برای بسیاری در کینگدوم که جزو مناطق اصلی فاجعه می باشد ، نابودی و انتها در کمین نشسته است . همچنین در حدود چند روز بعد از کشف ویروس میلیون ها نفر در لندن آلوده شده اند ! دولت نیز چاره ای جز قرنطینه کشور ها و مناطقی که مردم و جمعیت موجود در آن آلوده ی این ویروس شده اند ندارد...

گروهی از سربازان رومی بعد از اینکه هنگ آن‌ها در یک حمله قافلگیرکننده تار و مار می شود، باید برای زندگی‌شان در سرزمین دشمن بجنگند.

در زمان اولین شیوع طاعون خیارکی در انگلستان، یک راهب جوان وظیفه دارد به حقیقت در مورد حرف‌های مردمی که دوباره به زندگی بازگشته‌اند، پی ببرد.

بئوولف مبارزی ست که باید هیولایی بنام گرندل، را که مردم شهر را قتل عام کرده، شکست دهد و پس از آن نوبت به مادر گرندل میرسد که برای گرفتن انتقام پسرش باز می گردد.

داستان فیلم درباره یک سرباز قرن شانزدهم میلادی است که درمی یابد خوی وحشی گری و اعمال ظالمانه اش او را تبدیل به شیطانی مخوف کرده است و تصمیم می گیرد آنها را از خود دور کند اما در ادامه مجبور می شود از نیروهایش کمک بگیرد تا با قدرتهای تاریکی که سرزمینش را اشغال ساخته مقابله کند...

یک قهرمان تبعید شده رم با یک دشمن قسم خورده متحد می شود تا انتقام خود را از شهر بگیرد.