هنگامی که حیوان خانگی مورد علاقه ی باب اسفنجی، گری حلزون، گروگان گرفته می شود، باب اسفنجی و دوست همیشگی اش پاتریک به شهر گم شده ی آتلانتیک سیتی می روند تا گری را به خانه باز گردانند.

داستان در مورد مردی بنام «پاول» است که به تازگی از جنگ برگشته و در یک اتوبوس میان راه با زنی جوان آشنا می شود که از دانشگاهش به خانه پدری باز می گردد...

یکی از همراهان پیشین جان ویک در حال طرح ریزی یک انجمن ترور بین المللی مخفیانه است. بدلیل آنکه جان، گرفتار سوگند کمک به اوست، به رم سفر میکند اما با گروهی از خطرناک ترین قاتلین جهان مواجه میشود…

نئو که اکنون آقای اندرسون نامیده میشود، برای اینکه بفهمد دنیای واقعی او یک ساختار فیزیکی است یا ذهنی، مجبور می شود باز هم خرگوش سفید را دنبال کند.

صهیون، شهر انسان‌ها در مقابل حملات بی امان ماشین‌ها مقاومت می کند، در حالی که نئو در میدانی دیگر، برای خاتمه دادن به این نبرد، با مامور اسمیت سرکش می جنگد.

شهر کوچک جرجیا. «آنی ویلسن» (بلانشت)، زن بیوه و مادر سه بچه، با تحلیل روانی همسایگانش برای خودش درآمد کوچکی دارد. او خیلی زود درگیر ماجرای یک قتل می شود و می کوشد تا با شم روانی اش قاتل را پیدا کند...

«جان کانستنین» به خاطر ارتباط با موجودات ماورای طبیعی شهرت دارد. او به خاطر خودکشی یک بار به جهنم رفته ، اما دوباره به زندگی بازگشته تا شاید با انجام اعمال خوب، جایی در بهشت برایش پیدا شود. بعد از داخل شدن در یک سری از ماجراها، او در میابد که شیاطین قصد دارند با شکستن محدودیت‌ها به دنیای انسان‌ها وارد شوند.

درباره مردی به نام هنری تورن با بازی (ریوز) است كه دچار سردرگمی و بی هدفی در زندگی شده و پس از دزدی از یك بانك به زندان می افتد و در زندان به همراه یكی از دوستانش تصمیم بزرگی می گیرد...

کریپتو سوپر-سگ و سوپرمن بهترین دوستان هم و جدایی ناپذیرند که ابرقدرت های مشابهی را به اشتراک می گذارند و در کنار یکدیگر در متروپلیس با جنایت مبارزه می کنند. با این حال، زمانی که مرد فولادی و بقیه اعضای لیگ عدالت ربوده می‌شوند، کریپتو باید گروهی از حیوانات را متقاعد کند که برای انجام یک ماموریت نجات، بر قدرت‌های تازه‌یافته‌شان مسلط شوند.

مدیر عاملی که شیفته کار کردن است با خانوم بی قید و بندی برای مدت کوتاهی وارد رابطه نزدیکی میشود, این خانوم در این مدت کوتاه زندگی او را تغییر می‌دهد.

داستان فیلم در مورد یک تاجر الماس به نام لوکاس هیل (کیانو ریوز) است که برای فروش یک الماس آبی کمیاب به روسیه سفر می‌کند، اما…

«کای» (کیانو ریوز) جنگجویی است که به اویشی ، رهبر ۴۷ رونین ، می پیوندد تا از رئیسشان که به آنها خیانت کرده انتقام بگیرند...

«مایک» (فینیکس)، پسری جوان و تنها است که دنبال مادریش می گردد. او با «اسکات» (ریوز)، پسر متمرد شهردار پورتلند آشنا می شود و آن دو ماجراجویی های مشترکی را با هم تجربه می کنند...

چهار دزد بانک که خود را «رئیس جمهورهای سابق» می نامند، با ماسک های «رانلد ریگان»، «جیمی کارتر»، «ریچارد نیکسن» و «لیندون جانسن» سرقت های متعددی را مرتکب شده اند. «آنجلو پاپاس» (بیوزی)، مأمور FBI، مطمئن است که این چهار نفر از جمله ی موج سواران کالیفرنیای جنوبی هستند و همکارش، «جانی یوتا» (ریوز) را ترغیب می کند تا با هیئت مبدل، روانه ی منطقه شود و گروه چهار نفره را شناسایی کند.

داستان زن جوانی که دچار بی اشتهایی شده و با یک دکتر غیرعادی ملاقات می کند که او را به چالش می کشد تا با شرایط خود روبرو شده و زندگی اش را به روال قبلی خود باز گرداند.