یک پلیس مخفی که از مرگ اخیر همسر خود سرخورده شده است،درگیر ماجرای قتل یک افسر پلیس شده و می کوشد بیگناهی اش را اثبات کند...

دکتر گریگوری هاوس پزشکی نابغه و مردم‌گریز است که سرپرست یک تیم تشخیص پزشکی در بیمارستان پرینستون پلینزبورو در نیوجرسی می‌باشد. هر قسمت معمولاً حول مسئلهٔ تشخیص مریضی یک بیمار می‌گذرد.هاوس معمولاً پرونده‌هایی را قبول می‌کنند که پزشکان دیگر از تشخیص بیماری‌شان ناتوان بوده‌اند؛ همچنین هاوس از قبول پرونده‌هایی که از نظرش جالب نیستند خودداری می‌کند. خط داستانی سریال بیش‌تر حول نظریه‌های غیرمعمول پزشکی او و واکنش دیگر پزشکان به این مسئله می‌گردد.

کاپیتان ادموند بلک ادر که در وسط جنگ جهانی اول گیر افتاده است، تمام تلاش خود را برای فرار از آن جا می کند . . .

در این سریال که داستان آن در دوران استعمار انگلیس اتفاق می افتد، آقای بلک ادر به عنوان پیش خدمت پرنس جورج خودخواه کله پوک کار میکند . . .

در دوران تاج و تخت پادشاهی الیزابت اول، لرد ادمون بلک ادر یا همان "افعی سیاه"در تلاش است تا رضایت ملکه را به دست آورد ولی . . .

E.B، پسر نوجوان ایستر بانی، به هالیوود می رود و مصمم است که درامر یک گروه راک اند رول شود. در لس آنجلس، پس از اینکه فرد تنبلی که کارش را انجام نمی دهد، به E.B برخورد می کند، توسط فرد جذب می شود. با ماشینش

فیلم داستان نوجوانی با نام کیسی نیوتون را روایت می کند که آرزو های بزرگی در ذهن دارد و می خواهد به هر قیمتی که شده به آنها دست یابد که این باعث ایجاد دردسر و رفتن به اداره ی پلیس برای او می شود. اما همه چیز تغییر می کند وقتی دروازه ای باستانی به سوی یک دنیای بسیار پیشرفته با نام (Tomorrowland) پیدا می کند و در این راه با مردی با نام فرنک واکر آشنا می شود و با همدیگر تصمیم می گیرند چیز های جدیدی از این سرزمین را کشف کنند...

بازماندگان یک سقوط هواپیما در صحرای مغولستان با یکدیگر همکاری می کنند تا یک هواپیمای جدید بسازند.

پس از سقوط یک هواپیمای شرکت نفت در صحرای صحرا، بازماندگان توسط یکی از مسافران، یک طراح هواپیما که قصد دارد برای آنها یک هواپیمای قابل پرواز از لاشه هواپیما بسازد، امیدوار می شوند.

استوارت و اسنوبل برای نجات یکی از دوستان خود در سراسر شهر حرکت کردند.

داستان ماری-لور، یک نوجوان نابینای فرانسوی، و ورنر، یک سرباز آلمانی است که مسیرهایشان در فرانسه اشغالی به هم می خورد، زیرا هر دو تلاش می کنند از ویرانی های جنگ جهانی دوم جان سالم به در ببرند.

داستان پویانمایی به سال ۱۹۴۴ یعنی ۵ سال پس از شروع جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. جایی که یک کبوتر جوان به نام بی‌باک با صداپیشگی ایوان مک‌گریگور در آرزوی تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ است. در همین حین او خبردار می‌شود که سرویس رویال کبوترهای خانگی در حال استخدام نیرو است...

خانواده لیتل یک موش به نام استوارت را قبول می کنند، اما گربه خانواده می خواهد از شر او خلاص شود.

یک طراح شیک پوش شیطانی نقشه می کشد تا توله سگ های دالماسی را بدزدد تا یک کت خز عجیب و غریب بسازد اما در عوض یک آشفتگی عجیب ایجاد می کند.

یک زن بعد از برخورد با یک شی آسمانی در روز عروسی‌اش، به یک غول تبدیل میشود. دولت امریکا او را همراه تیمی از هیولاها برای مقابله با یک موجود فضایی می فرستد که قصد تسخیر زمین را دارد.