زوجی جوان برای آخرهفته‌ای به نیویورک می‌آیند. جایی که آنها با هوایی بد و ماجراهای خوب و بدی مواجه می‌شوند.

در تابستان سال ۱۹۷۹، گروهی از نوجوانان که در شهری کوچک مشغول تهیه یک فیلم هستند، یک سانحه قطار وحشتناک را مشاهده می کنند و خیلی زود در میابند که این ماجرا تصادفی نبوده است. طولی نمی کشد که اتفاقاتی عجیب در شهر رخ می دهد و بعضی افراد ناپدید می شوند. پلیس محلی شروع به تحقیق می کند تا حقیقت را بیابد، قافل از اینکه ماجرا وحشتناک تر از حد تصور آنهاست.

«بنجامین می» (مت دیمون) که به تازگی از کار خود استعفا داده، تصمیم می گیرد تا یک مزرعه بخرد اما زمانی که به مزرعه می رود متوجه می شود که انجا یک باغ وحش تقریبا متروکه با ۲۰۰ حیوان گوناگون است...

داستان فردی به نام سیدنی هال که در زندگی‌اش خیلی زود به موفقیت و اتفاق غیرمنتظره‌ای می‌رسد، اما با گذشت زمان دیگر ردی از آنها باقی نمی‌ماند.

ایتن لرنز و همسرش گریس هنگام بازگشت به خانه، به همراه دختر و پسر کوچکشان در یک پمپ بنزین توقف می کنند. پسر آن ها که برای بازی به کنار جاده رفته است توسط یک اتومبیل زیر گرفته می شود و ...

داستان مری شلی، رمان‌نویس، نویسندهٔ داستان‌های کوتاه و سفرنامه نویس انگلیسی که بعدها رُمان "فرانکنشتاین" را نوشت.

یک کارآگاه یک اتاق مرموز را در متل مورد بررسی قرار می دهد, این اتاق به منزله دروازه یک جهان دیگر عمل می کند.

دستیار جوان یک نویسنده وارد مشکلات خانوداه از هم پاشیده رئیس خود می شود و...

دراین فیلم داستان زندگی وایولت و تئودور روایت می شود. آشنایی آن دو با هم ,زندگیشان را تا ابد تغییر می دهد. آن دو با زخم های احساسی و جسمی ناشی از گذشته خود دست و پنجه نرم می کنند و متوجه می شوند که حتی بی ارزش ترین مکان و کوتاهترین لحظه می تواند معنای خاصی بیابد.