هان بوم، یک وکیل فداکار، به طور غیرمنتظره ای با کی جو، یک عکاس وارد تجارت می شود.

چوی یی جاه در یک پیشینه خانوادگی فقیر بزرگ شد، اما شخصیت روشن و مهربانی داشت. او پس از ۷ سال ناتوانی در یافتن شغل مناسب، اکنون سرشار از یاس و ناامیدی است. او تصمیم می‌گیرد به زندگی‌اش پایان دهد، چوی یی جاه فکر می‌کرد که همه چیز پس از مرگش تمام می‌شود، اما پس از مرگش، با موجودی به نام Death (پارک سودام) روبرو می‌شود که در مقابل دروازه جهنم ایستاده است. او مجازات می شود که ۱۲ بار دیگر از طریق بدن های مختلف مرگ را تجربه کند. اگر می خواهد از رفتن به جهنم اجتناب کند و همچنین زنده بماند...

یک پرستار مهربان که در روانپزشکی کار می کند، علیرغم چالش های پیش رو، سعی می کند روزانه پرتوی از نور را برای کسانی که تحت مراقبت هستند فراهم کند،در همین حین، او دنیای سلامت روان و داستان های متنوع پیرامون آن را مرور می کند.