«جیمز باند» (برازنان) پس از مأموریت ظاهرا ناموفقی که در کره ی شمالی داشته و تحمل چهارده ماه شکنجه و بازجویی، در حالی آزاد می شود که او را مهره ی سوخته تلقی می کنند. اما «باند» وارد عمل می شود تا جایگاه از دست رفته را دوباره به چنگ بیاورد. سرانجام نیز پی گیری هایش اوم را به «گوستاو گریوز» (استیونز) می رساند. «گریوز» تاجر الماسی است که اختراعی جدید به نام ماهواره ی ایکاروس را در اختیار دارد. ایکاروس می تواند ستون نور و انرژی ویران گرش را به هر سوی زمین که بخواهند، هدایت کند.

یک پلیس مخفی در یک گروه زیرزمینی از مسابقه دهندگان خیابانی نفوذ می کند. اما وقتی که دوستان جدیدش در این گروه به مظنونین اصلی پرونده تبدیل میشوند، وفاداری‌اش به پلیس زیر سوال می رود.

کارخانه داری به نام «ماکس زورین» (واکن) قصد دارد تا با جاری ساختن آب دریا در گسل سن آندریاس و ایجاد زلزله، زمینه ی نابودی سیلیکان ولی کالیفرنیا را فراهم سازد. «جیمز باند» (مور) که مأموریتش جلوگیری از اقدامات «زورین» است سرانجام او را از بالای پل گلدن گیت به رودخانه ی سن فرانسیسکو می اندازد...

یک نینجا جوان به یتیم خانه ای که او را بزرگ کرده پشت می کند و منجر به درگیری با یک نینجا از قبیله می شود.

داستان این است که چگونه یکی از محبوب ترین بازی های ویدیویی جهان به بازیکنان در سراسر جهان راه پیدا کرد. تاجر هنک راجرز و مخترع تتریس الکسی پاجیتنوف در اتحاد جماهیر شوروی به نیروهای خود می پیوندند و همه آن را به خطر می اندازند تا تتریس را به توده ها بیاورند.

مایک بنینگ که مامور سابق اخراج شده محافظین رئیس جمهور می باشد، طی یک حمله تروریستی به کاخ سفید، به وظیفه فراخوانده می شود. بنینگ با استفاده از دانسته های قبلی خود به عنوان یک مامور سرویس مخفی و با کمک امنیت ملی سعی دارد که رئیس جمهور را نجات دهد...

داستان سریال که در قرن سیزدهم اتفاق می افتد از این قرار است که در دنیایی که پر شده از حرص و طمع، قدرت، زورگویی و رقابت های کثیف، مارکو پولو یک تاجر و جهانگرد ونیزیِ مشهور خود را در دربار قوبلای‌ خان، پادشاه چین می بیند و…

در پی بدست آوردن گنجی افسانه ای از طلا، گروهی از جنگجویان، آدمکش ها و یک سرباز دغل انگلیسی راهی روستایی در چین می شوند. روستایی که یک آهنگر فروتن قصد دارد تا از خودش و روستاییان در مقابل آنها دفاع کند...