هنگامی که پسر یک کوسه به طور تصادفی در حین شکار کشته می شود، طعمه احتمالی او و برادر گیاهخوارش تصمیم می گیرند از این حادثه به نفع خود استفاده کنند.

داستان فیلم در مورد یک دختر نوجوان است که بعد از اینکه مادرش به زندان می افتد، سرپرستی چند خانواده مختلف را تجربه می کند...

یک وکیل مدافع تلاش می کند تا موکل نوجوانش را از قتل پدر ثروتمندش تبرئه کند.

در سال 1925، یک بازیکن حرفه‌ای فوتبال، قهرمان فوتبال کالج آمریکا را متقاعد می‌کند که برای تیمش بازی کند و از سقوط لیگ جلوگیری کند.

در سال 1962 در شهر نیویورک، عشق بین یک روزنامه نگار پلی بوی و یک نویسنده مشاوره فمینیست شکوفا شد.

بری بی بنسون، زنبوری که به تازگی از کالج فارغ التحصیل شده است، از تنها انتخاب شغلی خود سرخورده شده است: ساختن عسل. در یک سفر ویژه خارج از کندو، جان بری توسط ونسا، یک گل فروش در شهر نیویورک نجات می یابد. با عمیق تر شدن رابطه آنها، او متوجه می شود که انسان ها از عسل تولیدی آنها مصرف می کنند، بنابراین تصمیم می گیرد از آنها شکایت کند و ...

یک زن بعد از برخورد با یک شی آسمانی در روز عروسی‌اش، به یک غول تبدیل میشود. دولت امریکا او را همراه تیمی از هیولاها برای مقابله با یک موجود فضایی می فرستد که قصد تسخیر زمین را دارد.

داستان فیلم در سال ۱۸۶۴، یکسال قبل از پایان جنگهای داخلی امریکا روی می دهد. «اینمن» (جود لاو) که یک سرباز ایالتهای جنوبی است پس از بهبود از یک جراحت مرگبار تصمیم می گیرد جبهه جنگ را رها کرده و عازم شهرش «کوهستان سرد» شود تا با دوست دوران نوجوانی اش «آدا» (نیکول کیدمن) ازدواج کند...

امیلی جنگینز (رنی زلوگر) یک مددکار اجتماعی است که به کار خودش صمیمانه عشق می ورزد. امیلی گرچه با مقوله ی خشونت های خانوادگی آشنایی کامل دارد اما زمانی که رسیدگی به پرونده ی شماره ی ۳۹ را که مربوط به دختر ده ساله ای به اسم لیلیت سولیوان می شود...

پسر جوان برازنده ی که با اختلال شخصیتی خود کنار آمده، باید از دختری فراری در برابر دوست پسر سابق و همدستان فاسد او حمایت کند .

داستان فیلم در مورد کارمندان یک فروشگاه موسیقی مستقل است که تمام تلاش خود را می کنند تا فروشگاه آن ها توسط یک فروشگاه زنجیره ای بزرگ جذب نشود...

فارغ التحصیلان نسل ایکس (دهه 60 و 70) به همراه یک فیلمساز که در جستجوی کار و عشق است با زندگی پس از کالج مواجه می شوند....

داستان فیلم از زمستان سال ۱۹۶۸ آغاز می‌شود وقتی که «جودی گارلند» افسانه‌ای به لندن دهه‌ی ۶۰ می‌رود تا کنسرت‌هایی را برگزار کند.

داستان این فیلم ۴ هفته بعد از فیلم قبلی آغاز می شود. بریجت جونز عشق زندگی اش را پیدا کرده و اکنون از خودش می پرسد، آیا همه چیزهایی که در موردشان رویا پردازی می کرده را بدست آورده است؟

این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است. داستان زندگی «جیم برادوک» که در دوران پریشانی نیویورک از روی ناچاری برای سروسامان دادن به زندگی خود و رسیدگی به خانواده خویش وارد صحنه بوکس شد. تلاش او به‌عنوان مردی فقیر که از پایین‌ترین لایه های اجتماع خود را به سطوح بالا صحنه بوکس رسانده، از او در بین مردم چهره‌ ای محبوب می‌سازد و او به یک قهرمان ملی تبدیل می‌شود.