داستان یک مرد جوان بیکار ساکن شهری کوچک که تمام شانس‎هایش را امتحان می‎کند تا کسب و کار خود را در زمینه‎ ی پوشاک آغاز ‎کند.

زن جوانی به زودی پس از ازدواج با بستگان دمدمی مزاج شوهرش دست و پنجه نرم می کند.

در سال ۱۹۸۳، هنگامی که هند هنوز مستعمره ی بریتانیا بود، حاکم نظامی منطقه، «سروان راسل» (بلکتورن)، شرط می گذارد که اگر اهالی دهکده ی «چامپانر» بتوانند مردانش را در بازی کریکت شکست دهند، کل ایالت را برای مدت سه سال از پرداخت مالیات معاف خواهد کرد.

داستان رابطه‌ی میان یک پدر پیر و دختر جوانش که با هم شرط گذاشته اند زیاد کاری به کار یکدیگر نداشته باشند و فقط از لحاظ عاطفی یکدیگر را حمایت کنند.

در طی جنگ پاکستان و هند، بانکداری هندی توسط گروهی برای عملیات مخفیانه در پاکستان فراخوانده می‌شود.

داستان پیرمردی 80 ساله که تمایل زیادی به بازی های "درست و اشتباه" دارد. این داستان درباره تصمیماتی است که شخص در طول زندگی خود می گیرد و این واقعیت که هر تصمیمی عواقب و قضاوت خود را دارد.

داستان یک مقام دولتی که با وجود چالش ها و بی نظمی های فراوان هند تلاش میکند تا انتخاباتی منظم را در این مناطق اجرا کند.