یک کارآگاه و یک روانکاو در حین تحقیق در مورد گذشته وحشتناک یک زن جوان، شواهدی از یک فرقه شیطانی را کشف می کنند.

یک کارگردان تلویزیونی پس از تصادف شدید اتومبیل، فرهنگ زیرزمینی از قربانیان تصادفات اتومبیل را که زخمی شده و همه‌جنسی هستند را کشف می‌کند که از تصادفات رانندگی و انرژی جنسی خامی که تولید می‌کنند برای تجدید زندگی جنسی خود با همسرش استفاده می‌کنند.

"مالی هارتلی" که اکنون زن بالغی شده، توسط نیرویی شیطانی تسخیر می شود و کشیشی باید این نیرو را از بدن او خارج کند...

یک فرد جوان که در کارناوال کار می کند، استعداد فوق العاده ای در گول زدن مردم با استفاده از زبان خود دارد. او با یک زن روان شناس رابطه برقرار کرده که حتی از خودش نیز خطرناک تر است.

جان که پسر یک مامور آتش نشانی بوده و پدرش ۳۰ سال پیش در یک حریق کشته شده موفق می شود بطور اتفاقی روی فرکانس یک رادیوی کهنه صدای پدر خود را بشنود . در واقع یک پدیده جوی که در یک روز بخصوص هم در سال ۱۹۶۹ و هم سی سال بعد در همان روز خاص رخ داده است ، این امکان را از نظر علمی فراهم آورده که دو انسان در دو زمان متفاوت با هم تماس برقرار کنند .

داستان فیلم در سال ۱۸۸۸ می گذرد که در آن زمان سرخپوستها از زمین هایشان رانده شده اند و در این دوران چرای حیوانات در سراسر کشور امری قانونی است. باس (رابرت دووال) و چارلی (کوین کاستنر) آدمهای چندان درستکاری نیستند و گذشته ای تیره و تار دارند. باس یک گله دار سرسخت است که آسیب پذیری درونش را پنهان می کند و آرزوی یک زندگی امن و آرام را دارد. چارلی مدت ده سال است که با باس همراه می باشد و از نظر او، باس نه تنها رئیس او بلکه الگویش نیز هست...

در این فیلم اکشن و هیجان انگیز، مردی مهربان طی ضرب وشتم تبدیل به یک قهرمان محلی میشود ,که عواقبی را برای او به همراه خواهد داشت و خانواده‌اش را تا مرز نابودی میکشاند.

دارین 17 ساله متوجه می شود مدت زیادی از عمر دوستش باقی نمانده ، او تصمیم می گیرد تا در آخرین سالی که وی زنده است یک زندگی کامل به وی هدیه دهد و…