داستان برج خدا حول محور پسری به نام «بَم بیست و پنجم» جریان داره که بیشتر زندگیش رو درحالی که زیر یک برج بزرگ و مرموز زندانی بوده، به همراه دوست نزدیکش، «ریچیل»، گذرونده. وقتی ریچل وارد برج میشه، بَم هم موفق میشه که درش رو باز کنه و حین این که میخواد دوستش رو پیدا کنه، روی هر طبقه با چالش‌های جدیدی رو به رو میشه.

در دنیایی پر از ابر قهرمان ، پسر بچه ای به اسم ” ایزوکو ” از بچگی رویای ابر قهرمان بودن را در ذهن خود می پروراند و میخواهد مانند ابر قهرمان های دیگر بشود. هرچند بعدها متوجه میشود که ژن ( Quirk ) درونش وجود ندارد و نمیتواند ابر قهرمان شود. اما بخت با او یار میشود و به طوری اتفاقی ابر قهرمان معروف ” All Might ” را میبیند و این ابر قهرمان قدرت های خود را به ” ایزوکو ” می دهد …

یک الف و دوستانش در یک جنگ بزرگ یک پادشاه اهریمن را شکست می دهند. اما جنگ تمام شده است و الف باید به دنبال راهی جدید برای زندگی باشد.

عموی تکافومی پس از 17 سال کما از خواب بیدار می شود. او در واقع به دنیای دیگری رفته بود و با قدرت های جادویی بازگشته است. اما اکنون که او بازگشته است، تاکافومی باید به او کمک کند تا در دنیای خود زنده بماند.

پسری که در تمام عمرش به طرز وحشیانه‌ای مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، دری به دنیایی دیگر می‌یابد که به او امکان دسترسی به مهارت‌های تقلب و فرصت‌هایی برای داشتن زندگی بهتر را می‌دهد.

یک گروهک تروریستی با انتشار سمی که باعث می شود توانایی افراد از کنترل خارج شود، یک شهر را به آشوب کشیده خراب می کنند. در این میان بزرگترین قهرمانان ژاپن در تلاش برای یافتن مغز متفکر این گروهگ و محاکمه او در سراسر جهان پخش می شوند.

گروهی از جوانان دوست دارند به ابرقهرمانان حرفه ای تبدیل شوند. آن ها در دنیایی که پر از انسان های با قابلیت های فوق العاده است، مبارزه می کنند. دکو و هم کلاسی هایش از آکادمی قهرمانان با ناین، قدرتمند ترین دشمنشان تا کنون، روبرو می شوند.

دکو و دوستش دعوت‎نامه‎ای برای بازدید از یک شهر شناور و ساخته شده به دست انسان را می‎پذیرند. در آنجا آنها وارد ماجراهایی می‎شوند و جنگی بر علیه فردی شرور که کل جزیره را گروگان گرفته است آغاز می‎کنند.

داستان در یک دنیای زیرزمینی مخفی اتفاق می‌افتد. "پاتما"شاهزاده این دنیا دوست دارد به بیرون رفته و گردش کند. او بیش از همه به محلی به نام “منطقه خطر”می رود که هیچ کس اجازه ورود به آن را ندارد .

داستان یک دانش آموز سال آخر دبیرستان به نام موریتاکا ماشیرو که همچون بقیه دوست دارد یک زندگی نسبتاً معمولی داشته باشد, اما یک روز یکی از همکلاسی‌اش به نام آکیتو تاکاگی، او را متقاعد می‌کند تا...

هانیتا شویو، دانش آموزی است که پس از تماشای یک مسابقه قهرمانی ملی والیبال در تلویزیون علاقه ای زیاد به این رشته پیدا میکند. او تلاش می کند که به هدفش یعنی تبدیل شده به یک ستاره والیبال دست یابد.

این درام سورئال، ساتو تاتسوهیرو را دنبال می‌کند که سعی می‌کند از دسیسه‌های شیطانی NHK فرار کند.