پس از 10 سال اقامت در ایالات متحده، هو یونگ که درحال حاضر به عنوان یک تهیه کننده انیمیشن مشغول به کار است، به کره برمی گردد و به طور اتفاقی در یک کافه با اولین عشق خود یعنی هونگ جو، ملاقات می کند، هو یونگ که از همان زمان به هر مسئله ای که مربوط به عشق است عمیقا شک دارد...

مردم معمولا هنگامی یاد عشق اولشون میفتن که از رادیو داستانهایی در مورد عشق اول میشنوند،در طول یک برنامه زنده , یک دی جی رادیویی نامه ایی رو دریافت میکنه که داستانهایی رو از یک دهکده ماهیگری در حدود بیست و سه سال قبل بیان میکنه ...

این سریال داستان زنی را به تصویر می‌کشد که به دلیل توانایی‌اش در شنیدن دروغ نمی‌تواند به مردم اعتماد کند و در عین حال با یک مظنون به قتل درگیر می‌شود که هیچ‌کس به بی‌گناهی‌اش اعتقاد ندارد.

درباره بازیگری که خانواده ویترین او مشهور است و نویسنده رادیویی که پس از نابینایی مادرش در نوجوانی عاشق رادیو شد. او بدون دانستن تاریخچه مشترک آنها در دوران نوجوانی باعث می شود که بازیگر دی جی او شود. او برای خوابیدن مشکل داشت، اما او همان چیزی است که او نیاز دارد. او در نوشتن مشکل داشت اما یاد گرفت که صدایش را پیدا کند.

کیم شین یک گوبلین و محافظ ارواح می باشد و انسانها را در دنیای بعد از مرگ راهنمایی می کند. او با وانگ یئو که یک فرشته مرگ و مسئول گرفتن جان ادمها هست که از قضا دچار فراموشی نیز شده است زندگی می کند. اما شین دیگر نمیخواهد جاودانه باشد و برای پایان زندگی جاودانه اش به دنبال یک عروس فانی میگردد. آن دو به زمین می آیند و . . .

داستان شاهدختی به نام‌"پایونگ یانگ" که به عنوان یک شاهزاده به دنیا آمد، اما به عنوان یک سرباز برای گوگوریو بزرگ شد. او رویاهایش را به اولین زن از گوگوریو، تحقق بخشید و...

دو کارآگاه برای دستگیری یک قاتل سریالی که خانواده ی آنها را به قتل رسانده متحد میشوند که زندگی پسره بعد از اینکه همسرش توسط همین قاتل کشته میشه بهم میریزه و داغون میشه تا زمانیکه دختره رو میبینه که پدر اونم سالها قبل توسط همین قاتل سریالی کشته شده.آنها با هم روی خط ۱۱۲ برای تماس اورژانسی پلیس هستش کار میکنن.