پرنده فیچر، تنهای دبیرستانی، نمی‌داند که چه رازهای تاریکی با دوربین پولاروئیدی که پیدا کرده است، گره خورده است. طولی نمی کشد که متوجه می شویم کسانی که با آن عکس می گیرند، به زودی می میرند.

ماریا پس از از دست دادن پسرش الیور در یک تصادف غم انگیز دچار احساس گناه می شود. او در مورد یک معبد دورافتاده هندو می‌آموزد که بازدیدکنندگان می‌توانند با مردگان ارتباط برقرار کنند تا برای آخرین بار خداحافظی کنند. مادر غمگین از هشدار هولناکی اطاعت نمی کند که هرگز در باستانی را که به عنوان یک دریچه مرموز عمل می کند باز نکند...

خدمه کشتی تجاری دمتر برای تحویل محموله ای متشکل از 50 جعبه چوبی بدون علامت از مبدا کارپاتیا به سوی لندن به حرکت در می آید. با این حال، آنها به زودی متوجه حضور نامقدس یک دراکولا در کشتی می شوند،این موضوع باعث می شود که این سفر برای آنها تبدیل به یک بازی مرگ و زندگی شود...

دنیل و سارا و پسر 9 ساله آنها به نام اریک، به تازگی به خانه جدیدی نقل مکان کرده اند و نمی دانند که همسایه ها آن را "خانه صداها" می نامند. اریک اولین کسی است که متوجه صداهای عجیب پشت هر در می شود.

در هالووین سال 1968، استلا و دو دوستش با یک دریفت مرموز به نام رامون ملاقات می‌کنند و یک دفترچه داستان شوم را کشف می‌کنند.

یک گزارشگر تلوزیونی به همراه یک فیلمبردار به دنبال آتش نشان ها وارد یک آپارتمان تاریک می شوند، و طولی نمی کشد که خود را حبس شده در این ساختمان می یابند، آن هم در حالی که حوادث وحشت آوری در انتظارشان است…

داستان روانپزشکی به نام الیس رانیر که خیلی هم باهوش است و با کابوس خود رو به رو می شود. او در خانه ی دوران کودکی اش با یک موجود ترسناک روبرو شده و اورا شکار میکند.

ویکتوریا دختر بچه ای است که خانواده خود را به دلایل نامعلومی از دست می دهد و خانواده ی دیگری سرپرستی او را به عهده می گیرد آما ویکتوریا یک دختر عادی نیست ، او چیزهای می بیند که …

داستان مردی لاغر و قد بلند،با چهره ی ترسناک و بازوهای بلند و غیرطبیعی که می گویند مسئول تعقیب و گریز و ناپدید شدن کودکان و نوجوانان بی شماری است.

خانم و آقای وارن به شمال لندن سفر می‌کنند تا به مادری همراه با ۴ فرزندش، برای رهایی از شر ارواح و شیاطین کمک کنند.

روایت زوجی که پناهنده از سودان جنوبی جنگ زده فرار می‌کنند، اما مدتی بعد، باید خود را با زندگی در یک شهر انگلیسی که اهریمنی در زیر شهر مشغول به پرسه زدن است، تطبیق بدهند.

زنی بعد از اینکه با دوست بد دهن و مبتلا به بیماری جنون جوانی زندگی می کند، در یک مارپیچ تاریک و پر از جنون و انحراف قرار می گیرد.