سامی، در پروژه های مسکن، در کنار دوستان دوران کودکی و همسرش جیهانه که در انتظار اولین فرزندشان است، با خوشی زندگی می کند. او برای تامین نیازهای خانواده آینده خود - با اکراه - به عنوان نگهبان شب در یک فروشگاه کالاهای لوکس مشغول به کار می شود.

آستریکس و اوبلیکس در المپیک با هم رقابت می کنند تا به دوستشان لاوسیکس کمک کنند تا با پرنسس ایرینا ازدواج کند. بروتوس نیز سعی می کند با تیم خود در بازی پیروز شود و از شر پدرش جولیوس سزار خلاص شود.

یک زن زیبا به یک کلاهبردار ناتوان کمک می کند تا بازی خود را جمع و جور کند.

«امیلی» یک دختر فرانسوی است که با پدر پیرش زندگی می کند. تجربه های تلخ دوران کودکی اش باعث شده تا او کمی متفاوت به نظر بیاید. او در زندگی نمی تواند عادی رفتار کند تا اینکه بسته ای را در درون دیوار خانه اش پیدا میکند، امیلی سعی دارد صاحب آن جعبه را بیابد...

یک مدیر سابق بیوتکنولوژی که به دلیل افشای شیوه های تجاری فاسد از کار خود اخراج شده است، برای کسب سود مجبور میشود پیشنهاد دوستش را قبول کند که...

سه برادر به همراه مادرشان بعد از آنکه خانه شان را در الجزیره از دست می دهند راهی کشورهای مختلف می شوند. یکی از برادران به ارتش فرانسه می پیوندد. دیگری رهبر جریان اعتراضی در فرانسه می شود و برادر سوم نیز در یک باشگاه ورزشی مشغول به کار می شود. دست روزگار این سه برادر را بار دیگر به پیش هم می کشاند.

داستان درباره ی ناصر علی، یه موسیقیدان بسیار با استعداد است که بعد از یه مشاجره ی سخت با همسرش، همسرش ویولن ناصر علی را میشکند. اون بعد از این اتفاق تصمیم میگیرد برای ویولونش یه جایگزین انتخاب کند، و حتی کار به خودکشی هم میرسد. این فیلم آخرین هفته ی زندگی ناصر علی را به تصویر میکشد...

جنگ جهانی دوم، چهار مرد عرب از آفریقای شمالی، در ارتش فرانسه ثبت نام می کنند تا در مقابله با آلمانی ها در آن کشور کمک کنند، و همینطور با تبعیض نژادی در فرانسه مبارزه کنند...

آستریکس و اوبلیکس برای کمک به یک معمار برای ساختن یک کاخ عظیم برای کلوپاترا (مونیکا بلوچی) به مصر می روند...