وکیلی به نام «رجی لاو» (ساراندون) پسر بچه ی یازده ساله ای به نام «مارک اسوای» (رنفرو) را تحت حمایت خود می گیرد تا از جانش محافظت کند؛ چرا که «مارک» از محل دفن سناتوری که به دست مافیا کشته شده باخبر است و حالا هم مافیا به دنبال او است و هم FBI.

داستان شخصیت بدنام اتحادیه کارگری آمریکایی، جیمی هوفا، که یک اعتصاب تلخ را سازماندهی می کند، با اعضای سندیکای جنایت سازمان یافته معامله می کند و به طور مرموزی در سال 1975 ناپدید می شود.

هنگامی که تروریست ها کنترل یک هواپیمای مسافربری را به دست می گیرند، یک تحلیلگر اطلاعاتی یک واحد کماندویی را برای عملیات سوار شدن به هواپیما همراهی می کند.

یک زوج متاهل به نام جف (کورت راسل) و امی تیلور (کاتلین کوینلان) در مسیر رانندگی خود، پس از تصادف با ماشین دچار مشکل می شوند. این دو که در صحرای نیومکزیکو گیر افتاده اند، زمانی که یک راننده کامیون در حال عبور به نام رد بار (جی.تی. والش) پیشنهاد می کند امی را به کافه ای نزدیک ببرد تا کمک بگیرد، استراحت می کنند. در همین حال، جف می‌تواند ماشین را تعمیر کند و راهی کافه شود، اما همسرش گم شده و بار ادعای نادانی می‌کند. سپس جف جستجوی دیوانه وار برای امی را آغاز می کند.

دو برادر آتش نشان شیکاگو، که با هم کنار نمی آیند، باید با هم کار کنند، در حالی که یک آتش افروز خطرناک در حال فرار است.

زنی پول‌های همسرش را که از راه فروش مواد مخدر بدست آورده سرقت می‌کند و به شهر کوچکی برای مخفی شدن می‌رود. او در آنجا با انسان ساده لوحی برای اجرای نقشه بعدی اش برخورد می‌کند و…

«هانا» که با «الیوت» ازدواج کرده، قبلا همسر «میکی»، بوده «لی» و «هالی» خواهران «آنا» هستند. «الیوت» مدتی با «لی» رابطه برقرار می کند و «هالی» به زندگی «هانا» که ظاهرا بی عیب و نقص است حسادت می ورزد.

سایگون، سال ۱۹۶۵. «ایدریان کرونوئر» (ویلیامیز)، درجه دار نیروی هوایی، به عنوان مجری برنامه ی صبح در شبکه ی محلی رادیویی نیروهای مسلح، به ویتنام می رود و خیلی زود (به جای اطلاعیه های ارتش و موسیقی «مانتووانی») راک اندرول، طنزهای قبیح و تقلید صداهای مسخره ای را پخش می کند...

یک پیرمرد خوب و خوش اخلاق ادعا می کند که بابا نوئل واقعی است، اما مردم فکر می کنند او عقلش را از دست داده و باید تحت مراقبت قرار بگیرد. یک وکیل جوان از روی دلسوزی سعی دارد در دادگاه ثابت کند که این پیرمرد واقعا بابا نوئل است...

هنگامی که کوشش «مایکل» (کیج) برای یافتن کار در ایالت وایومینگ به جایی نمی رسد، تنها و بی پول به شهر کوچک «رد راک» می رود. در آن جا گرداننده ی یک کافه (والش) او را با آدم کشی حرفه ای به نام «لایل» اشتباه می گیرد و به او پنج هزار دلار برای کشتن همسرش (سوزان» (بویل) پیشنهاد می کند...

در قلب پایتخت کشور، در یکی از محکمه های دولت ایالات متحده، مردی هر کاری می کند تا شرفش را حفظ کند و مردی دیگر هر کاری می کند تا حقیقت را دریابد. «دانیل کافی» وکیل تازه کار نیروی دریایی است و بایستی در دادگاه از دو سرباز نیروی دریایی دفاع کند. آنها به قتل متهم هستند اما ادعا می کنند که به دستور فرمانده عمل کرده اند.

فیلم داستان زندگی رئیس جمهور سابق ایالات متحده "ریچارد نیکسون" از دورانی که یک پسر جوان بود تا زمانی که ریاست جمهوری اش با شرمساری پایان یافت است...

دنی رُمن، پلیس ماهر و زبردستی است که تخصصش در مذاکره با بزهکاران و گروگان گیران می باشد. دنی برای اثبات بی گناهی اش، گروهی از مردم را در یک اداره دولتی گروگان می گیرد. او که خود به تمام فوت و فن چنین مذاکراتی واقف است از پلیس که ساختمان را محاصره کرده است می خواهد که کریس سایبان، یکی از افسران هم رتبه خودش که در بخش دیگری مشغول به کار است را برای مذاکره با او بیاورند...

«کارل» در دوران کودکی، مادرش و معشوقه‌ی او را به قتل رسانده و در یک بیمارستان روانی، دوران محکومیت خود را سپری می‌کند. او با اینکه پس از گذشت 20 سال، آزاد می‌شود ولی داشتن یک زندگی معمولی در جامعه، چندان آسان به نظر نمی‌رسد.