«همینقدر را می دانم که حقیقت دارد» یک حماسه خانوادگی است که زندگی دومینیک بردسی و روابط او با برادر دوقلوی آشفته، همسر سابق ناامید، دوست دختر ناپایدار و ناپدری وحشتناکش را شرح می دهد، همه در حالی که با غم و اندوه از دست دادن فرزند و مادرش دست و پنجه نرم می کند.

پرستار امی, یک مادر دلسوز و مجرد است که با بیماری قلبی در زندگی دست و پنجه نرم میکند.شیفت های سخت و طاقت فرسا زندگی عاطفی او را به چالش میکشد اما در یکی از همین شب های طولانی او با چارلی کالن آشنا میشود و آنها با هم دو دوست صمیمی میشوند اما پس از یک سری مرگ مرموز بیماران,چارلی مظنون اصلی این قتل ها میشود و...