کازو یاماشیتا یک مرد معمولی پنجا و شش ساله است. یک روز رئیس شرکتی که کازو در آن کار می کند او را احضار کرده و او را به عنوان مدیر گلادیاتور استخدام می کند. او متوجه می شود این گلادیاتور ها در نبرد هایی به نام مسابقات کنگان شرکت کرده تا از حقوق صنفی کسب و کاری که نماینده اش هستند، محافظت کنند.

«وایولت اورگاردن» ، دختر جوانی است که تا بحال با نام «سلاح» شناخته می شده و حال با خارج شدن از میدان جنگ برای شروع زندگی جدیدی در دفتر پستی مشغول به کار می شود؛ آنجا او با ابزاری کار می کند که افکار مردم را به کلمات مبدل می کنند و این عمل بسیار او را تحت تاثیر قرار می دهد. وایولت کار خود را ادامه می دهد و در این مسیر با فوران احساسات و شور و شوق انسان های پیرامون خود روبرو می شود و در عین حال به دنبال معنی کلماتی است که تا کنون از فهم آنها عاجز مانده است.

روزی، دانش آموزی در بیمارستان دفتری را پیدا می‌کند. این دفتر خاطرات دوستش است که در خفا نوشته شده است.

هانتر (شکارچی) فردی است که دور دنیا سفر میکند و هر جور ماموریت خطرناکی را انجام میدهد. از دستگیر کردن مجرم ها گرفته تا کنجکاوی و جستجوی سرزمین های ناشناخته به دنبال گنج. گون پسر جوانی است که پدرش چندین سال پیش، وقتی که یه هانتر بوده، ناپدید شده. گون باور دارد که اگر بتواند پا جای پای پدرش بگذارد، ممکن است روزی بتواند دوباره به او بپیوندد. بعد از اینکه گون 12 ساله میشود، خانه را ترک میکند و در آزمون هانتری شرکت میکند.

یک نابغه‌ی پیانو پس از سانحه‌ی شدیدی که برایش اتفاق می‌افتد، توانایی نواختن را از دست می‌دهد ولی دوباره از طرف دختری مرموز، مجبور می‌شود سر صحنه برگردد.

یک گروه قمارباز وارد مدرسه ای با دانش آموزان نخبه می شود و اوضاع آرام مدرسه را دگرگون می کند.

تریستان که برای اولین بار پس از تصادف غم انگیز آنها دوباره با لانسلوت متحد می شود، باید یاد بگیرد که بر شیاطین درونی خود غلبه کند تا جان مادرش را نجات دهد.

«میائو ساساکی» که عاشق همکلاسیش «کنتو هینودو »شده تلاش میکند تا با تبدیل شدن به گربه توجه او را به خود جلب کند, اما گاهی اوقات مرز بین حیوان و انسان غیرقابل تشخیص میشود.

ویولت اورگاردن، سرباز سابق بازگشته از جنگ، برای تدریس در آکادمی زنان می آید و زندگی یک دختر جوان را تغییر می دهد.