مریکات، کنستانس و عموی آنها جولیان پس از تجربه یک تراژدی خانوادگی شش سال قبل، در انزوا زندگی می کنند.

داستان لری فلینت، ناشر جنجالی پورنوگرافی، و چگونگی تبدیل شدن او به مدافع آزادی بیان.

تقلبی از فیلم‌های حماسی سال‌های قبل (رمز داوینچی (2006)، تواریخ نارنیا: شیر، جادوگر و کمد لباس (2005) + 20 فیلم دیگر)، مجموعه‌های تلویزیونی، نماهنگ‌ها و افراد مشهور. 4 یتیم در یک ماجراجویی حماسی هستند.

فرشتگان به بررسی یک سری قتل می پردازند که پس از سرقت پایگاه داده مشخصات حفاظت از شاهد رخ می دهد.

یک ماشین زمان در یک کمپ اسکی، مردی را همراه دو دوست و خواهرزاده‌اش به شبی در سال ۱۹۸۶ می برد. آن‌ها باید شبی شوم را برای بار دوم در زندگی‌شان بگذرانند و سعی کنند چیزی را تغییر ندهند، تا مطمئن شوند که خواهر زاده‌اش حتما به دنیا می‌آید.

سفر به عروسی الیوت زمانی طولانی‌تر می‌شود که یک داشوند توسط گروهی از حیوانات خانگی نازپرورده ربوده می‌شود که مصمم هستند او را به صاحبانش برگردانند.

"شادو/سایه" یک محکوم سابق است که به تازگی از زندان آزاد شده. او با مردی مرموز به نام "ونزدی/چهارشنبه" آشنا میشود، کسی که چیزهای زیادی درباره‌ی زندگی و گذشته "شادو" میداند. در حقیقت "ونزدی" یک خدای قدیمی قدرتمند می باشد که درصدد است برای انجام ماموریت خود ارتشی بسازد و شکوه گذشته‌ی خود را دوباره زنده کند...

انسان‌ها از سیاره زمین رفته‌اند. تنها میراثی که آن‌ها بر روی سیاره گذاشته اند ماشینهای مکانیکی بزرگ و مخوف است که جان انسانها را به خطر می انداخت. در این بین ۹ گروه از عروسکهای پارچه‌ای سر از لاک خود دربرمی آورند تا سیاره را از دست این ماشینها نجات دهند...

بئوولف مبارزی ست که باید هیولایی بنام گرندل، را که مردم شهر را قتل عام کرده، شکست دهد و پس از آن نوبت به مادر گرندل میرسد که برای گرفتن انتقام پسرش باز می گردد.

حسابداری بنام «ویلیام بلیک» (جانی دپ) بعد از کشتن یک مرد، با یک سرخ پوست مرموز بنام «هیچکس» روبرو می شود، کسی که او را برای سفرش به دنیای روحانی آماده می سازد.

داستان آدمکشی که چندین تن را به قتل می رساند و به همراه یک کیف مرموز از صحنه فرار می کند. او در یک مهمانخانه اتاق می گیرد و منتظر ملاقات با رئیسش می شود.

"جیسون وورهس" قاتلی که پس از اینکه به شدن زخمی شده و به سردخانه منتقل می شود به شکل معجزه آسایی به زندگی بازگشته و برای بازگشت به خانه اش دست به قتلهای بسیاری می زند...

جایی میان کارولاینای شمالی و جنوبی. «سیلر ریپلی» (کیج) جلوی چشم های محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردی را که با چاقو به او حمله کرده، می کشد و به زندان می افتد. اما بیست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد می شود «لولا» با این که مادرش «ماری یتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به دیدنش می رود. عشاق از شهر می روند و به سوی نیو اورلیانز به راه می افتند...

«مارتی مک‌فلای» 17 ساله با دانشمندی به نام «اِمت براون» آشنا می‌شود, که در حال ساخت ماشین زمان است ؛ و قصد دارد آن را مورد آزمایش قرار دهد. این دو در لحظه‌ی امتحان ماشین زمان، مورد حمله‌ی تروریستی قرار می‌گیرند و «مارتی» که سعی می‌کند از دست آنها فرار کند، به 30 سال قبل بازمی‌گردد.

در شهر دور افتاده و سوت وکور آندورا در ایالت آیووا، «گیلبرت گریپ» (جانی دپ) از برادر عقب مانده ی خود «آرنی» (لئوناردو دی کاپریو) و مادرش که از فرط چاقی هیچ گاه از خانه خارج نمی شود، مراقبت می کند. با ورود «بکی» (لوییس) ـ که همراه مادر بزرگش سفر می کند ـ به شهر، «گیلبرت گریپ» برای نخستین بار عشق را تجربه می کند...